جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است


از :مسافر 
به :مسافر
داشتم به عادت مالوف غرغر هایی بر سر مناسک اعتباری و شادی های زوری می زدم گفتم این سال نویی برایت بنویسم اصلا یک دور زمین چرخید و ما هم باهاش که چه؟به قول شمس تو چه شدی؟ یا : ایام شمایید ... اما بالاخره هنر این است که آدمی زاد از عادت مالوف بِکَنَد . و اندیشمند آن است که اندکی عمیق تر نگاه کند و زاویه های مختلف ممکن را در نظر آورد .هر کارش هم بکنیم عید و سال جدید به نوعی سررسید است . آن هم نه سررسید مالی یا تقویمی ِیک روز دو روز سررسید یک سال از "عمر آدمی" ؛از غیر اعتباری ترین و اصیل ترین چیزهای عالم انسانی !
در این روز هایی که در خاکستریِ همگن ِ بی پنجره میگذرند و مجال نمیدهند سررسیدشان کنیم و ببینیم چند چندیم، این موقعیت ها برای سررسید کردن و حساب کتاب کردن هر چند این موقعیت ها بیرونی و زورکی باشند و کلی حاشیه الکی پلکی هم داشته باشند باز هم غنیمت اند.و هر چه بیشتر بیش باد !
مثلا خودم اومدم ببینم اوضاع پارسال چی بوده،که اینقدر مایل استون و میخ هایی که تو زمان کوبیدم کم شده و اینقدر روز ها یکنواخت برام گذشته که داشتم کار ها و دست آورد های تابستون96  (مثلا دیدار با یکی دوتا فیلسوف گوگولی مگولی ) رو تو لیست امسال لیست میکردم . راستش آخرین و پر رنگ ترین مایل استونم هنوز فوت عموی مادرم در اسفند پارساله نه این که خیلی بی تاب و غمگین برا مرگش بوده باشم نه! خودِ اولین مواجه ی نزدیک دوران بزرگسالیم با مرگ  و رفتن مراسم و ... تاثیر پررنگی برام گذاشت بعد از اونم اتفاقاتی بوده اما هنوز این پررنگ ترینه .یه تلنگره درباره تمام شدن زمانی که میدونیم تموم میشه اما حواسمون نیست و در ناخودآگاه همه زمانشون رو تموم نشدنی میدونن مگر خودآگاهی بالایی داشته باشند. بگذریم...
دل به دریا زدنی هم هست که 2-3 دقیقه ای هست که شاید درخشان ترین لحظات 97 ام باشد ... و البته هنوز برای قضاوت زود است ... بگذریم وقتی خوداگاهم رو مجبور کردم سال گذشته که به شدت همگن به نطر میرسید را خوب بکاود تا تکه هایی ازش جدا شود چیز های مهمی هم پیدا کردم : مثلا :اولین حضور در دیار محبوب در لا ب لای محبینش ،دعوا کردن های پر از سازندگی بر سر کاری که خروجی چشمگیری داشت الحمدولله،راه اندازی یه سری کار ریز میزه و ...
بگذریم .
نمیدانم چیزای برایت داشت خواندن این اباطیل یا نه اما به هر حال نوشتم و تو هم گویا خواندی شاید اصلا همین مهم باشد.

پ.ن: می شد درباره ی رسم هایی که از یک محتوای غنی و لازمان بر اومدن اما در قالب های زمان دار و تاریخ مصرف گذشته ماندن و حتی دارند عکس اون محتوی اولیه و در جهت تخریبش عمل میکنند ،صحبت کرد اما ترجیح دادم سختش نکنیم ... این ها بماند.
پ.ن2: بابت تشتت ببخشید ...دم سال نو بود و تا دلت بخواهد حواسِ ِپرت...
محمد
۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۱۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

دو تا روحیه هست که باید با هم نسبت تعادلی داشته باشند. و هیچ کدوم نباید غلبه ی دائم داشته باشن . یکی اتصال تاریخی ، حس نوستالژی ، خاطره بازی و... است. و دیگری روحیه کار تازه کردن و در زمان حال زندگی کردن و به خاطر گذشته معادلات امروز رو بهم نزدن. 

هر دو وجه های مهمی دارن اما مهمه که وجه های منفیشون رو بشناسیم و ازشون دوری کنیم .

مثلا اینکه کلا ایگنور کنیم همه چی گذشته رو خوب نیست و کسی که انگار حساب کتابی(رفاقتی مثلا) داشته رو اصلا آدم حساب نکنیم . چون الان باهاش حال نمیکنیم یا ... . حرف اینه که یه رفاقت حدالقی به حساب حق صحبت قدیم یه گوشه بذارید . یا تو امر اجتماعی و ... مثلا یه چیزی رو میخواید نقد و ارزشیابی کنید ریشه هاش رو هم نگاه کنین و ببینین در چه شرایطی تکوین یافته و مستقل از تاریخش بهش نگاه نکنین.

و از اون طرفم اینقدر خاطره باز نباشید که مقتضای حال و شرایط بیرونی رو اصلا نفهمین و به حساب قدیم برا امروز هم محاسبه کنین .و از بقیه هم اینطور توقعی داشته باشین و کلا زمان رو داخل حساب نکنید. و یا هیچ امر نویی در اجتماع و اندیشه براتون متصور نباشه و ...

این دو روحیه از اون دوگانه های دیالکتیکیه . دو قطب متضاد که مدام باید در رفت و برگشت عملی باشید بینشون و هر لحظه برا هر کاری یه حد تعادلی مناسب برا خودتون بینشون پیدا کنین.


محمد
۲۰ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
به طور معمول زبان به مقدار "لازم" برای ارتباط برقرار کردن روزمره بدرد بخور و گویاست ,نه به اندازه ای که برای فهماندن و فهمیدن "کافی" و رضایت بخش باشه
خب چاره چیه؟
محمد
۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
کیه که کانت بخونه ولی هوس نکنه آلمانی یاد بگیره؟
محمد
۱۶ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۵۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

سهیل گفت قبلا میخواستم از فیلم چیزی یادبگیرم محتوا خیلی برام مهم بود ولی از وقتی حرفه ای وارد حوزه های نمایشی شدم دیگه از ماجرا و کشش داستانی خوشم میاد نه حرفی که بزنه و چیزی که یاد بده 

من گفتم فیلم برام اونیه که بیاد تلاش کنه یه چالش حل ناشدنی رو بگه و بیان کنه، جرئت داشته باشه، مثل فیلمای هنر تجربه

مثلا ماهی گربه (درباره زمان)  یا احتمال باران اسیدی (درباره تنهایی ) یا خواب تلخ و ممیرو  (درباره مرگ) یا حتی تو فیلم های جریان اصلی هم خسرو (چالش محتوا و فرم )

فیلم اگه بخواد این چالش ها رو حل کنه محکوم به شکسته اما شکستی پرومته وار_با غرور_

اما خب همین که چیزی رو بیان کنه و باهاش کلنجار بره  که کم تر کسی میخواد بیان کنه و 99 درصد آدما میخون فراموش کنن. 

خودش ارزشه

بازیگراش بد بودن که بودن

و الخ

مهم جیگر بیان کردن چیزیه که بیان ناشدنیه! و از اون بالاتر قدم زدن در راه حل چیزی که حل نشدنیه...


محمد
۱۵ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
سوال های پارسال کنکور ارشد فلسفه علم بخش فلسفش رو تعدادیش رو تو سیر حکمت در اروپای فروغی پیدا کردم. به جا پاپکین از اون آورده بودن . والبته کنکور هیچیش معلوم  نیست!!
محمد
۱۲ اسفند ۹۷ ، ۰۶:۱۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

شمس می فرماد :

/علی الدیک صیاحٌ و علی الله صباحٌ *.

 آخر موسی (ع) را همین گفت،چون سوال کرد : یا رب چه فایده باشد چون فرعون قبول نخواهد کردن؟

گفت :تو از آنِ خود فرومگذار ، بگو.

خدا را بندگان اند که سخن ایشان را هم ایشان فهم کنند.


* بانگ از آن خروس است ، و صبح از آن خدا (خروس،بانگ  می زند،و خدا صبح را پدید می آورد.)


کتاب در جستوجوی گنج : قصه های شمس 

شهاب الدین عباسی 

ص114

/

ترجمه بهتر و بدردبخور ترش فکر کنم میشه : 

*قوقولی قوقو بر خروسه 🐓 و صبح کردن 🌅 با خداست.



حقیقتا پمپاژ امید کرد بهم!

والا! اصن به ما چه!


راستی این چیزایی که شمس میگه معلوم نیست فکت تاریخی باشه ولی از نظر اسطوره شناسی خب مهم نیست و داره به سوالات وجودی انسان جواب میده. حالا موسی (ع) اینجوری گفت یا نه معلوم نیست...الخ

محمد
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

می گفت فاطمه (س) رازه ،راز که دونستنی نیست_حداقل برا عموم*_ اگه بود که راز نبود ... راز شاید چشیدنیه ...شاید!

تبریک گفتن هم در این مورد بامزست 😉 . خب بدیهیه که اومدن کسی که مایه ی برکت زمین و زمانه خب مبارکه دیگه!چی بگم والا ...😇😅


پ.ن :این👇از اون چیزاس گذاشتمش برا وقت های مبادا...


در 

*در این بحثاین عمومیت طبقه ی اجتماعی نیست یه نوع عمومیت ادراکیه نوعی از درک که همه دارن میشه عموم و باز کردن پنحره هایی از درک به ساحت قدس میشه خصوصیت...و جزو خواص شدن. 


+در رابطه نگاه کنید به 

فقط بنوش



محمد
۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
12شده دارم راه میفتم ک برسم ب دکتر ساعت 12:30طه میگه :باید یه سگ بندازیم دنبالت بدوعه تا برسی
میگم شایدم برا کل زندگیم لازم باشه ی سگ باشه که بدوعه پشتم و من بدو ام تا برسم همونجور ک استارتاپی ها میگن!
میگه مخالفم
تهش چی قراره بشه?قراره آدم های بهتری شیم و این ی جورایی ی فرایند یادگیریه ک در اساس کند و زمان بره
منم ک سر درد دلم باز شده میگم بله! بسیار موافقم اما این در این مدل_ک ی جورایی کل زندگیم بر اساسش بوده_ بعد هر بازه طولانی گنجی در خودت میابی تو خیلی بالاتر و خفن تر شدی اما این در ساحت حقیقت و درون تویه و حتی با خوش بینی زیاد خروجی بیرونی و مربوط ب دنیای واقعی بسیار دیر بهت چیزی میده ک توسط بقیه ک ناچاری در تعامل باهاشون زندگی کنی قابل ارزیابی باشه
معمولا برا خلق ارزش قابل درک برا عموم باید فورس و عجله و فشار در زمان کم وارد کنی تا در ساحت واقعیت خروجی ملموس بگیری و اونجاس که نیاز به یک منبع اضطراب منتور و سگ !دیده میشه
میگه موافقم اما باید حواست باشه هر کدوم جا و وقت خودش رو داره
محمد
۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن

که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد!

.

.

.

توضیح: جناب حافظ میفرماد:

دل گشاد( ~شاد )باش و حواست باشه اون توو گره ای نباشه و در این رابطه اصلا مهم نیست آسمان (نماد دنیا و بخت و شرایط بیرونی) چی باشه

چون هیچ مهندسی نتونسته کاری کنه که شرایط بیرونی همیشه بر وفق مراد باشه!و کلا گره از وگدل گشودن کار مهندس نیست... پس رو بیار به خوش شدن دل به طور مستقل از شرایط خارجی (که خدایش سخته بابا جان! ولی گویا میشه!)

روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی که سیاست مدار ،فیلسوف ،منطقی ،حکیم ،منجم و خیلی چیزای دیگه مثل #مهندس بوده گرامی باد!

محمد
۰۵ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر