جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راه» ثبت شده است


گاهی آدم برای رسیدن به مقصودی (که البته غایت وجودی نیست،صرفا یک target است)دست به تغییراتی در صفاتش می زند صفاتی که الزاما بد نیستند فقط حضرت عقل(دامه افاضاته) امر کرده که برای رسیدن به هدف مذکور باید اینطور باشی و نفس هم فرمان برده و بر دل که اتفاقا این صفات را بسیار نیکو و از خصائص حسنه می دانسته لجام می زند . و این از قدرت نفس و عقل و اراده می آید وگرنه دل به این آسانی ها لجام نمیخورد الخ . و اگر هدف پسندیده باشد این عمل نفس به فرمان عقل بسیار هم محمود است .

ولی نکته ی قابل توجه و ظریفی که در این باب به نظررم آمد این است که اگر دل حق می گوید واقعا این صفات تغییر یافته خوب بوده اند باید بسیار مواظب باشیم تغییر دائم پیدا نکنند و ...

برای توضیح بیشتر مثالی از درس علم مواد  و مقاومت مصالح می آورم .

نمودار زیر نمودار کرنش تنش است 
ساده اش می شود وقتی یک قطعه را تحت بارگذاری و در معرض کشش و... قرار می دهی تا مقدار کمی از تغییر شکل ایجاده شده نمودار خطی است و اصطلاحا بهش می گوییم الاستیک  تا زمانی که بارگذاری بر قطعه در ناحیه ی خطی نمودار (الاستیک) باشد هر وقت بارگذاری را برداری تغییر شکل خنثی شده و بر میگردد سر جایش اما اگر وارد ناحیه پلاستیک شوی و از ناحیه خطی بگذری وقتی بار گذاری را برداری هم شاهد باقی ماندن مقداری از تغییر شکل در قطعه خواهی بود .و خب هر چه جلوتر بروی تغییر شکل باقی مانده بیشتر در قطعه می ماند تا جایی که دیگر در اصطلاح مهندسی میگویند قطعه گلویی شده و فاصله ای تا شکستن ندارد و دیگر تغییر شکل بر نمیگردد و بعد هم تِرِق! می شکند!



پ.ن:از بارگذاری چاره ای نیست و کلا مواد را می خواهیم که بارگذاری کنیم رویشان البته که کلا مهندس باید طوری طراحی کند و ماده را انتخاب کند که تنش از حد کشسان فراتر نرود وگرنه سازه بسیار آسیب پذیر میشود و بسیار خطرناک
مقدار ناحیه الاستیک وابسته به جنس و انعطاف ماده است و خب آدمی زاد هم به گمانم منعطفش خوب تر است


محمد
۰۹ آذر ۹۷ ، ۱۳:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


چراغ یا روشنایی



خیلی وقت ها دل آدمی زاد از تاریکی به تنگ می آید.و میل به نور می کند تا اینجایش به نظر نگارنده اتفاق مبارکیست اما این اتفاق مبارک همیشه به رسیدن به نور منجر نمی شود و این میل مقدس همیشه به وصال نمی انجامد.
اما آدمی این وسط باید حواسش به جیزهایی باشد از جمله اینکه حکما نور و روشنایی با چراغ فرق دارد به قول باسواد تر ها یکی موضوعیت دارد یکی طرقیت دارد. یکی وصال خودش مقصود است و دیگری وصالش وسیله ی وصال چیز دیگری و نباید در آن ماند الخ.
پ.ن: روضه سر بسته بماند بهتر است. چه آنکه معلوم نیست با روضه ی باز خودم گریه ام بگیرد. روضه سر بسته اگر آدم را نگریاند می گویی که طرف بهت زده شده یا اصلا نفهمیده، نه اینکه خدایی ناکرده دلش سنگین است . اما روضه ی باز عذری برای سنگ دلی چون من نمی گذارد.

محمد
۲۲ مهر ۹۷ ، ۰۰:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
گاهی صرفا روشن میکنیم تا ببینیم که نیست...
.
..
...
و باز کورمال کورمال در جاهایی که نمیتوانیم روشن کنیم میگردیم ...با امیدی بیشتر برای یافتن اگر یافتنی باشد...



(1) رج شود به :

                       فلسفه ی فلسفه!

محمد
۲۱ آذر ۹۵ ، ۱۰:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
فلسفه میخونیم که یادبگیریم چجوری بهتر زندگی کنیم نه این که زندگی کنیم برا بهتر خوندن فلسفه!
محمد
۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر