جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است


این یادداشت 10 ماه پیش نوشته شده است .


20 اندی روزگذشت از گوشی نداشتنم و اتفاق خاصی نیفتاد!😅
راستش فکر نمیکنم چیز خاصی را از دست داده باشم! (البته اگر کلا چیز خاصی وجود داشته باشد!بُعد فلسفیم میفرماد)
این چند روز چند تا کتاب درسی و غیر درسی تموم کردم چندتایی فیلم خوب دیدم ذهنم به شدت اروم تر بود!و فقط اگه چند روز دیگه مقاومت میکردم احتمالا پوستمم لطیف تر میشد 😂😂😂 البته خب با خیلی از دوستام ارتباطم قطع شد و یا خیلی خیلی کم تر و به سختی میتونستم قرار بذارم با اینکه شاید 500 متر از هم تو دانشکده فاصله داشتیم
اما سوال مهم و شخصی که هر کدوم باید به خودمون جواب بدیم اینه که ;کدام بیشتر اهمیت داره؟ و آیا آدم باید با شبکه ی اجتماعیش مدام در ارتباط (always in touch) باشه؟
البته خب یه چیزایی هم از دست دادم 
مثلا نوت هایی که این مدت دستی نوشتم رو بعیده بتونم یه ماه دیگه بخونم 🙈😂بس که خوش خطم! وبعضی مناظری که واقعا دوست داشتم عکاسی کنم خیلی از برنامه ها و کنفرانس ها رو از دست دادم و ...
ولی چیزی که مهمه اینه که با پوست و گوشت فهمیدم #مدرنیته چیزهای رو به ما تحمیل کرده که این حد از استفاده ی ما از اون ها واقعا جواب دادن به نیاز های کاذبیه که برامون به وجود اومده و خب خلوت چیز مهمیه در رشد و تکامل ادمی، که تلفن همراه اون رو کاملا خورده مگه اینکه ادم بتونه به خودش و ابزارش مسلط باشه!
پ.ن1:نرم افزار quality time رو برای آنالیز زمان استفاده از گوشی نصب کنید . فوق العاده موثر و جالبه!
پ.ن2: درباره ی خیانت فضاهایی مثل اینستاگرام به کسایی که استعادا نوشتن عکاسی یا تولید محتوا دارند یادم بندازید صحبت کنم
محمد
۰۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
بذارید داستان این یکی دوروزه رو بگم !
نامه پروژه برداشتن با استاد "ب" رو گذاشتم تو باکس ِمسول پروژه پایانی های گروه .
چی شدبا استاد ب برداشتم؟ هیچی باهاش رفیق بودم و ترسیدم پر بشه تو راهرو دیدمش سریع رفتم باهاش برداشتم اولش گفت موضوع هرچی خواستی بیار ولی بعد زد زیرش یه جوراییو اصلا تحویل نگرفت چیزی که میخوام منم اولویت سومم رو که میدونستم قبول میکنه گفتم قبول کرد و منم نوشتم و بعد مدتها گذاشتمش تو باکس مسول پروژه های پایانی گروه .
به هر دلیل از باکسش برنداشت .
سه روز پیش از دفتر گروه زنگ زدن بیا نامه رو ببر به فلانی (مسول پایان نامه ها) تحویل بده و الا درس پروژه ات حذف میشه منم رفتن در اتاقش نبود انداختم نامه رو زیر در .
فردا دیدم پیام زده سریعا بیاید اتاقم
رفتم .میگم چی شده؟ میگه استادی که میخوای دیر اومدی 5 تا ظرفیتش پر شده.

کلی حرص خوردم رفتم گفتن فلانی _استاد متخصص توو ایده ی اولویت دومم_پره ؟ گفت3 نفر امروز اومدن اینو ازم پرسیدن ولی 1 ظرفیت خالی داره بجنبی شاید برسی!فرداش صحبت کردم با استاد و گفت ایده ات رو خیلی دوست دارم ببین اگه پر نشده ظرفیتم برو بردار رفتم دیدم با اختلاف دو سه ساعت پیش پرشده!

گفتن ای دل غافل پرس و جو کردم دیدم تنها استادی که شاید پروژه ی اولویت اولم رو قبول کنه هنوز خالیه. واقعا دوسش داشتم ولی خیلی دور بود به نظرم که موضوع اولیت اولم برا پروژه رو قبول کنه
. رفتم اتاق استاد "ح"و صحبت کردم باهاش و مقاله هایی که حول و حوششون میخواستم کار کنم رو نشونش دادم . قشنگ فهمید حتی فهم منم از اون مقاله ها اصلاح کردگفت خیلی خوبه میتونی مقاله حتی دریاری و...وقبول کرد . باورم نمیشه چرخید و چرخید تا اولویت یکم تصویب شد ! چیزی که واقعا انتظارش برام دور بود

پ.ن.1:شمام دعا کنین برام شرمنده اعتمادی که بهم شده و از اون مهم تر ظرفیتی که خدا در اختیارم گذاشته نشم .

محمد
۰۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر