جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

سرگرمیِ جدیدِ شبِ جمعه؟

اینکه بروم کتابفروشی ها و بگویم" کتاب جز< و> کل رو دارید؟"بعد من را ببرد و جز <از> کل را بدهد دستم و بگویم "نه این جز از کله، من کتاب جز و کل رو میخوام اثر و زندگی نامه هایزنبرگ ..." آخر هم نیافتمش ولی رجا واثق دارم بر اساس شنیده ها ی موثق که کتابفروشی جهاد دانشگاهی داشته باشدَش!



پ.ن:ولی بازهم دود از کنده بلند میشود کتابفروشی انتشارات امام بود که فهمید که جز و کل برای خودش کتاب متشخصیست و میدانست که کی دوباره ممکن است بیاید و کدام نشر زده اش ،البته مطلقا خیال نشود که من از خیر لذت توضیح دادن و شو آف دانش انحصاری ام در زمینه تفاوت این دو کتاب در مقابل ایشان گذشته ام.هیهات!

پ.ن .2 راستی تا یادم نرفته نمایشگاه کتاب مشهد به غایت مزخرف بود . توضیح بیشتر اگر عمری بود و حالی!
محمد
۱۷ آذر ۹۶ ، ۰۱:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

داشتن از تو قشنگه

 بی قراری از تو دارم! 


هوش خوابه

عقل دنگه

دل شده،جان میسپارم...


گرچه هرچه در گذشته خوانده ام کردم فراموش

                                              از تو خواندن مانده با من

                

                               آه آیا می دهی گوش؟؟



دنگ شو

خورشید می شوم

محمد
۱۵ آذر ۹۶ ، ۲۲:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز هم به رخوت بی بادگی گذشت

فاضل نظری

محمد
۲۹ آبان ۹۶ ، ۲۲:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
میدونی خوبی آرزو های بزرگ چیه؟آرزو های خیلی خیلی بزرگ...آرزو های خیلی دور...
شاید برات عجیب باشه اما آرزو های خیلی بزرگ آرومت میکنن ... میدونی زورت نمیرسه براوردشون کنی میفهمی دست تو نیست برآورده شدنشون ...بالا پایین های تو برا بدست آوردنشون شبیه شوخیه *خلاصه که گمان مبر که ای کار بی حواله برآید-حافظ
خب تا اینجا قسمت نا امید کننده ماجراست اما این آرامش از نامیدی نمیاد یعنی هم میاد هم نه! این آرامش از ناامیدی از خودت و امیدواری به او میاد ... اویی که ...! وقتی میدانی تنها راه براوردشدن اون آرزو اونه... خب حواست فقط به اونه!حواست هست دل اونو به دست بیاری ... برای اون خود شیرینی کنی! حواست هست برا به دست اوردن آرزو کاری نکنی که اون دوست نداره ... چون اولا میدونی با اون کارت به آرزو نمیرسی (زورت کمه!)و دوما شاهراه رسیدن به آرزو از طریق اون رو میبندی!احساس میکنم کلی توضیح واضحات دادم و خودم حالم از این بد میشه

 * این کارا شوخی هاییه  که خدا جدی میگیره! یا من یعطی الکثیر بالقلیل 
**راستی خیلی وقتا شده این دلبری کردن از اون اینقدر لذت بخش بوده که تو بیخیال خواستت میشی ولی اون بهت میدتش و تو خجالت زده میگی:"آوه!من به وجود چنین چیزی چنان چیز حقیر چون می طلبیدم؟!"_مولانا فیه ما فیه


محمد
۱۵ آبان ۹۶ ، ۲۲:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر




تو جاده پر از مَردمه

بمناسبت اربعین ١٤٣٩

 حسین سیب سرخى


@abaratinfo


مدت زمان: 2 دقیقه 18 ثانیه 



محمد
۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
لابد شده شما هم کسی را از دور ببینید و فکر کنید آشنایی یا محبوبی است* و مسیری طولانی به دنبالش بروید... و در راه فکر کنید وقتی روبه رویش قرار رفتید یا به او رسیدید چه بگویید ، چگونه صحبت را آغاز کنید؟اصلا رویتان میشود سر صحبت راباز کنیدیا نه؟نکند در لحظه رو یا رویی شرم غلبه کند و نتوانی لب به سخن باز کنی!بااشک حلقه زده در چشم در لحظه گره خوردن نگاه هایتان چه میکنید؟امااین هابماند...اصلا می شناسدتان یا...نه! خدا نکند نشناسد :( ...و شما مجبور شده تا دست به دامن خاطرات شوید برای اثبات آشنایی...(هنگامی که او برای شما روشنی بخش خاطرات و گذشته است مجبور شوید برای روشن کردن شخصیت خودتان برایش از خاطرات بی مقدار**مایه بگذارید)...بگذریم...
مدتی در راه بوده اید و گاه دوان دوان و گاهی آهسته  و آرام به دنبالش رفته اید و منتظر پیچ یا موقعیتی مناسب برای رویا رویی با این محبوب یا آشنا هستید دل دردلتان نیست
 ...تا اینکه ناگهان در هنگام رویارویی در آن لحظه ی با شکوه می فهمید اشتباه گرفته اید ...شما خطا کرده اید و مدتی به دنبال آدم اشتباهی رفته اید .
زمانی گذشته است...
و راهی رفته اید و از راهتان دور شده اید برای یک اشتباه... و بیهوده ذهن تان و دلتان را با فکر و ذکرش***مشغول کرده اید و لرزانده اید ... و حال می فهمید همه این ها بیهوده بوده و چه بسا همه این اشتباه ها باعث دور شدن شما از مسیر آشنا و محبوب تان شده باشد... و اگر اندک توفیقی بر دیدنش داشته اید همه از دست شده باشد...اگر این روند اشتباه بالا را زیاد تکرار  کنید بعید نیست دیگر خسته شوید ...بخش استقرای عقلتان بر احتمال های دلتان بچربد ... و با دیدن شبیهی به او (که نمیدانید اوست یا باز اشتباه شده مانند nبار گذشته!)...گوشه ای که بتوانید مسیر رفتنش را تا محو شدن از دیدگانتان دنبال کنید نشسته و آرام با خود بگویید...
" از دنبال کردن های اشتباهی خسته شدم ...یارا..." ****

توضیحات:
*میزان این اشتباه و قوی بودن این حس آشنا پنداری بیگانه ها نسبت مستقیمی با وجود حس انتظار و یا درد فراق معشوق در شما دارد
**مگر چیزی که جوری به او ربط دارد می تواند بی مقدار باشد؟!
***حکما ذکر کار دل است
****می توان به امام سجاد (ع)اقتدا کرد و گفت : " یا کهف حین تعیینی المذاهب!"ای پناهگاه من هنگامی که مذاهب(راه ها) مرا خسته میکنند


پ.ن: راستش این مطلب را یک سالی باید بشود که نوشته ام منهای بعضی ویرایش ها و افزونه ...اما نکته تکمیلی ای دارد که این روز ها میفهمم ...به عجز رسیدن مبارک است اگر بفهمی وصال به دویدن های تو نیست ولی همچنان بدوی!اعجز مبارک است اگر از همه نا امید شوی مخصوصا از خودت! و به "او" امیدوار عجز مبارک است اگر بفهمی که" خیال باشد کاین کار بی حواله برآید"عجز مبارک است آن جا که یار دل برایت بسوزاند و خود قدم بر...
بماند
محمد
۲۶ مهر ۹۶ ، ۲۳:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

...یا کهف حین تعیینی المذاهب 

ای پناهگاه من هنگامی که مذاهب مرا خسته میکنند

.

.

.

صحیفه سجادیه 

دعا 51

محمد
۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


متن منتشر شده توسط دکتر #بیژن_عبدالکریمی درمورد #کافه_محرم :

کافه محرّم

در هر دوره تاریخی در هر جامعه، فرهنگ و تمدنی همواره محلی برای گفتگو و در معرض تفکر و پرسش گری قرار دادن و نقد امور فرهنگی و اجتماعی وجود داشته است. معبدها، میادین، کنسیه ها، کلیساها، دانشگاه ها، کافه ها،... و این روزها فضاهای شبکه های اجتماعی مجازی نمونه هایی از مکان هایی بوده اند که هر یک بر اساس متافیزیک و درک خاصی از جهان و انسان شکل گرفته اند. اما در مشهد برخی از دانشجویان و جوانان این شهر دست به ابتکار عملی زیبا، و به نظرم بسیار معناداری زده اند. آنان برای ارتقا بخشیدن به سنت محرم در دیار ما و در کنار مساجد و تکایا دست به تشکیل یک کافه زده اند (در کنار خیابانها یا در یک پارک) و نام آن را با تعبیری کولاژگون، که نشان از وضعیت تاریخی و متافیزیکی جهان کنونی ما دارد (یعنی تشکیل کولاژهای فرهنگی و فلسفی به معنای ترکیب عناصر گوناگون فرهنگی بی آنکه ترکیب و وحدت بخشی بنیادینی در آن بتوان یافت) پرداخته اند. این جوانان در این محفل های خیابانی مستقل از همه نهادهای رسمی کوشیده اند به بسط سپهر عمومی حقیقی و اصیل در جامعه یاری رسانند. کافه محرم برای من معانی اجتماعی و متافیزیکی خاصی دارد. این کافه امسال سومین سال خود را تجربه می کند یعنی نشستی در فضایی آزاد و بحث و گفتگویی صمیمانه و رویاروی و با حضوری زنده میان دانشجویان و جوانان و حتی پاره ای از افراد میان سال و طلبه ها و یک استاد دانشگاهی (آن هم درست در کنار یک مسجد و یک تکیه اما نه در داخل آنها). عکس های زیر بیانگر این ابتکار و تجربه جوانان دوست داشتنی مشهد است. این گونه ابتکارها می تواند الگویی برای دیگر جوانان قرار گیرد.

منبع :کانال تلگرامی ایشان 

محمد
۰۷ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از امشب کافه محرم شروع میشه. 
کافه محرم تلاشی ست که دوستانم دو سالیست استارت زدن تا در دهه اول محرم فضایی رو ایجاد کنند که بتوان گفتگو کرد! قدرت گفتگو کردن با سلایق و نظرات متفاوت و اصلا حتی با نظرات موافق مهارتی ست کمشده در فرهنگ امروزیمان! کافه محرم فضایی دارد به دور از فضاهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی! ولی بسیار بسیار نزدیک به این مسائل! از آن جهت نزدیک که در این فضا درمورد این مسائل صحبت و گفتگو رخ میدهد و از آن جهت دور که قرار نیست محدودیتهای هیچکدام از آنها در این صحبتها اعمال شود. در کافه محرم همه مَحرَم هستند! هیچ اجنبی حضور ندارد! همه فرزندان همین آب و خاک هستند! همه هر حرفی میزنند(درست یا غلط) از روی دلسوزیست. بنابراین گفتنش ایرادی ندارد. کافه محرم همان فضای خودمانی است که سالهاست منتظرش هستیم تا بتوانیم حرفهای بین خودمان را بزنیم و هیچکس از آن سواستفاده نکند. جایی که تلاش می کند فضیلت فراموش شده ی گفتگو را زنده کند! جایی که تلاش می کند فضایش منطقی باشد. جایی که خیلی دم دست و قابل دسترسی همه ی جوانهاست، کنار خیابان خودمان. و جایی که دشمنی نیست برای سواستفاده از اختلاف نظرها و واقع بینی های ما، کنار خیابان خودمان!
امشب ساعت ١٨.١٥ بلوار خیام پارک روبروی مسجد قبا میزبان یکی از اساتید دوست داشتنی فلسفه از تهران هستیم دکتر بیژن عبدالکریمی. هرکی فضای آرام و دلنشینی برای صحبت و گفتگوی راهبردی میخواهد اینجا همه آرام آرامند!
#کافه_محرم
#فضیلت_فراموش_شده
#فصل_گفتگو
#کنار_خیابان_خودمان
#اینجا_همه_آرام_آرامند
#انسان_بودن

منبع 

یادداشت برادرم مهدی علوی در صفحه ی اینستاگرامش
خبر های کافه محرم را در اینجا دنبال کنید

محمد
۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

رو بر گرداندن و اعراض بر دو قسم است اول آنکه معشوق روی بر میگرداند که آن از طبیعیات عشق است و جز به آن عاشق نتوان شدن وسبب کرشمه ایست یا عتاب بر عاشق تا طریقه اصلاح کندیا دیگر لطایف عاشقانه ...و دیگر قسم روی گرداندن عاشق است از محبوب که آن سهمگین بود و شیوه نبود و معنایش آن باشد که جور معشوق بیش از تاب اوست گر چه معشوق جور و لطفش در نظر عاشق حقیقی یکیست اما عاشقان همه بر یک قسم نیستند که هر کس که حرکتی دارد وی عاشق چیزیست و عاشقان را ظرف ها مختلف باشد ...عاشق به غایت خواهان روی معشوق است اما عقل به وی مدام نهیب زند که هان ... هیچ به دست آوردی از این معامله؟ و وقت آن است که معشوق به جلوه ای به در آید و پرده را اندکی چند بگرداند تا دل عاشق قرار گیرد و باز بر همان شیوه شود که سابق بود تا معشوق چه امر فرماید و چه خواهد ...


محمد
۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر