جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
امان از وقتی که میبینی هیچ عملی نیست که ب چیز مطمئنی برسونت به چیز خوب بدون تباهی
امان از وقتی که محاصره شده میبینی خودت رو میان تباهی های بانقاب و بی نقاب ...
امان از وقتی که اونقدر بزرگ شدی که بدونی هیچ عملی نیست که مطمئن باشی پشیمونی نداره بعدش _جز فرار ب آغوشش_ ولی هنوز اونقدر بزرگ نشدی که از فرار از این تباهی ها نترسی...[در واقع هنوز اونقدر بزرگ نشدی که معنی اینارو بفهمی و چه بده که میدونی نفهمیدی/نچشیدی]
بماند...
محمد
۲۵ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

چی بگم والا...


انار


محمد
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۲۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر
حال من معتقد شده ام که والا ترین عمل عقل ،که همه اندیشه ها را در بر میگیرد ،عمل زیبایی شناختی است،و حقیقت  و نیکی فقط در زیبایی است که برادری دارند _فیلسوف باید حداکثر قدرت زیبایی شناختی را داشته باشد.

-هگل؛سیستم-برنامه ی ایدئالیسم آلمانی 1796
ضمیمه ی کتاب فوق العاده ی 
فلسفه ی قاره ای 
سایمون کریچلی
محمد
۱۹ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یکی از دوستان پیام داده یه خبر خوب دارم برات حدس بزن چیه؟ خب حدس کم ارزش و محتملی زدم و همون هم بود .

 حالا به این کار ندارم کلا این خیلی نکته مهمیه اینکه یه تصوری داشته باشی که بهترین خبر برا ت چیه؟ انتظار چه گشایشی رو میکشی ؟بهترین حادثه چیه؟اگه universe  ازت بپرسه :"یه خبر خوب دارم برات حدس میزنی چیه؟ " بهش چی میگی؟جواب به این سوال شفاف میکنه چه هدفی رو در نظرت داری ، چه توقعی داری و خوبه به این فکر کنی که کاری که الآن میکنی  و شرایط الان چه رابطه ای با اون اتفاق خوب ِ خوبه ای که در نظرته داره؟! 


مبهم نوشت :امان از اون لحظه ای که جواب این سوال هیچی باشه :( خوشا وقتی که جواب این سوال هیچی/همه چی باشه! چمدونم ...بماند...


شما بهترین خبر الآن براتون چیه؟
چه ارتباطی بین اون و فعالیت و شرایط الآن ت هست ؟؟


محمد
۱۶ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
شبِ ظلمتِ بیابان،به کجا توان رسیدن¿
مگر آنکه شمع رویت به رهم چراغ دارد!
-حافظ
محمد
۱۶ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینکه گفته شده

"برای دیگری دعا بکنی برا خودت چندین برابرش مستجاب میشه"رو ساده نگیریم

عمیق تر نگاهش کنیم 

این خواست خیر برای دیگری درصورت وقوعِ حقیقی(و ن صرفا لفظی)_خواست منفعتی از اعماق وجود برای دیگری _دال بر گسترش محبت از صرف منفعت شخصیست.وسیع شدن گستره محبت اتفاق مهمیه ک نشون دهنده ی راه درستیه ک پیموده شده .انشاالله


محمد
۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۰۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

هییت امشب روضه خونی سخنرانش آروم بود. مداحش هم آروم و غیر حرفه ای بود .صداش تعریفی نداشت و فقط آروم و معمولی روضه می خوند شاید معمولی ترین روضه ی دنیا اصلا وارد لحظه های سخت و نفس گیر نشد جیغ و داد نزد* حرمت نقاط ممنوعه رو نگه داشت آروم آروم روایت کرد ،میشد خودت رو بذاری وسط روایت ؛وسط آخرین نون پختن های حضرت زهرا (س)  برا بچه هاش، وسط آخرین شونه کردن موهای زینب وسط ِ... بگذریم ... خیلی جلو نرفت ... جاهای نفس گیر رو دور زد، روایت نکرد ،پرید رفت جای دیگه این ور اون ور ... شعراش گوشه ای میزد به تراژدی، اما خیلی لطیف و آروم و کم... باید خودت میرفتی تو روایت و به جاهای حساس که می‌رسید خودت لحظه رو تصور میکردی خودت... اون بخشیت کنمیتونهون بگه خشی ... مثل اینجا که صفحه کلید قاطی کرد . اون بخش بی زبان( شهود )ت یه لحظه چیزی می چشید و رد میشد شاید چشمی هم تر می شد وتمام ...

+گفتن ندارد

*مداح باس بدونه جیغ و دادی اگه هم باشه مال مخاطبه ، جیغ و داد کردن جزو کار اون نیست ...

فاطمیه

محمد
۲۹ دی ۹۷ ، ۲۲:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینم تا یادم نرفته بگم که تباه ترین تایمی که در این دانشکده گذرندم به یک ساعت و خرده ای که صرفا منتظر بودم اون میله لامصب آزمایش خستگی خسته شود یعنی صرفا منتظر بودیم ها نه اندازگیری ای نه هیچی صرفا منتظر! منم گوشیم خاموش بود و شارژر نداشتم . یعنی میخوام اوج تباهی رو بفهمید قشنگ روضه رو حس کنید . بعد این یکساعت و خورده که اون میله لعنتی با بار اولیش خسته نشد و ما خسته شدیم واخرش مجبور شدیم هی بار رو ببریم بالا تا بالاخره افتخار بدن و خسته شن و بشکنن! اخه برا خسته هایی چون ما میله به این زبر و زرنگی باس بیفته؟

بگذریم اینا رو گفتم یه صاحب نفسی دعا کنه پاس شیم دیگه این تباهی ها  ی این آزمایشگاه رو مجبور نشیم تحمل کنیم!


محمد
۱۰ دی ۹۷ ، ۱۲:۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

این یادداشت را حوالی محرم نوشتم در اینستاگرامم منتشر کردم . در باره کاری به نام کافه محرم.

"میشه چی کار کرد؟"
.
هر چیز که بخواهد بماند باید نیازی را برطرف کند و میزان مانایی آن چیز به عمق نیازی که برطرف می کند بستگی دارد. و مُحرم و عاشورا را رهیافتی برای حل عمیق ترین نیاز ها و پر کردن عمیق ترین خلا های انسان و جوامع انسانی یافته ایم .
گرچه گاهی در زرق و برق پوسته و قالب و سنت و فرهنگ توانایی های این این رهیافت تاریخی را گم میکنیم.و ظرفیت های عظیم این موهبت تاریخی را دست کم میگیریم. و وظیفه ی کسانی که قالب ها چشم هایشان را مسحور خویش نکرده اند این است که این رهیافت را در دل این سنت ها #مشخص کنند و اگر قالب سنت ها مانع هدف اصلی اند قالب های نویی متناسب با هدف اصلی و شرایط زمان بریزند.

محمد
۰۹ دی ۹۷ ، ۲۱:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

فرهنگ اگه تن به بازسازی هرمنوتیکی نده باید منتظر باشه جریان های فلسفه تحلیلی ریشه اش رو بزنند!

.

یه مجوعه ریز ریز میخوام بنویسم حول این موضوع به حول و قوه الهی اگه عمر و عزم اجازه بدن ان شاالله. فعلا هم فقط اینجا میزنمشون که خصوصی تره فضاش برام.البته از اون چیزاست که قبل انتشارشون باید حلاج وار بگم: ...یا بابکر دست برنه که عزم کاری عظیم داریم که ...😅




محمد
۰۹ دی ۹۷ ، ۱۹:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر