جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
کیه که کانت بخونه ولی هوس نکنه آلمانی یاد بگیره؟
محمد
۱۶ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۵۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

سهیل گفت قبلا میخواستم از فیلم چیزی یادبگیرم محتوا خیلی برام مهم بود ولی از وقتی حرفه ای وارد حوزه های نمایشی شدم دیگه از ماجرا و کشش داستانی خوشم میاد نه حرفی که بزنه و چیزی که یاد بده 

من گفتم فیلم برام اونیه که بیاد تلاش کنه یه چالش حل ناشدنی رو بگه و بیان کنه، جرئت داشته باشه، مثل فیلمای هنر تجربه

مثلا ماهی گربه (درباره زمان)  یا احتمال باران اسیدی (درباره تنهایی ) یا خواب تلخ و ممیرو  (درباره مرگ) یا حتی تو فیلم های جریان اصلی هم خسرو (چالش محتوا و فرم )

فیلم اگه بخواد این چالش ها رو حل کنه محکوم به شکسته اما شکستی پرومته وار_با غرور_

اما خب همین که چیزی رو بیان کنه و باهاش کلنجار بره  که کم تر کسی میخواد بیان کنه و 99 درصد آدما میخون فراموش کنن. 

خودش ارزشه

بازیگراش بد بودن که بودن

و الخ

مهم جیگر بیان کردن چیزیه که بیان ناشدنیه! و از اون بالاتر قدم زدن در راه حل چیزی که حل نشدنیه...


محمد
۱۵ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

شمس می فرماد :

/علی الدیک صیاحٌ و علی الله صباحٌ *.

 آخر موسی (ع) را همین گفت،چون سوال کرد : یا رب چه فایده باشد چون فرعون قبول نخواهد کردن؟

گفت :تو از آنِ خود فرومگذار ، بگو.

خدا را بندگان اند که سخن ایشان را هم ایشان فهم کنند.


* بانگ از آن خروس است ، و صبح از آن خدا (خروس،بانگ  می زند،و خدا صبح را پدید می آورد.)


کتاب در جستوجوی گنج : قصه های شمس 

شهاب الدین عباسی 

ص114

/

ترجمه بهتر و بدردبخور ترش فکر کنم میشه : 

*قوقولی قوقو بر خروسه 🐓 و صبح کردن 🌅 با خداست.



حقیقتا پمپاژ امید کرد بهم!

والا! اصن به ما چه!


راستی این چیزایی که شمس میگه معلوم نیست فکت تاریخی باشه ولی از نظر اسطوره شناسی خب مهم نیست و داره به سوالات وجودی انسان جواب میده. حالا موسی (ع) اینجوری گفت یا نه معلوم نیست...الخ

محمد
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

می گفت فاطمه (س) رازه ،راز که دونستنی نیست_حداقل برا عموم*_ اگه بود که راز نبود ... راز شاید چشیدنیه ...شاید!

تبریک گفتن هم در این مورد بامزست 😉 . خب بدیهیه که اومدن کسی که مایه ی برکت زمین و زمانه خب مبارکه دیگه!چی بگم والا ...😇😅


پ.ن :این👇از اون چیزاس گذاشتمش برا وقت های مبادا...


در 

*در این بحثاین عمومیت طبقه ی اجتماعی نیست یه نوع عمومیت ادراکیه نوعی از درک که همه دارن میشه عموم و باز کردن پنحره هایی از درک به ساحت قدس میشه خصوصیت...و جزو خواص شدن. 


+در رابطه نگاه کنید به 

فقط بنوش



محمد
۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
12شده دارم راه میفتم ک برسم ب دکتر ساعت 12:30طه میگه :باید یه سگ بندازیم دنبالت بدوعه تا برسی
میگم شایدم برا کل زندگیم لازم باشه ی سگ باشه که بدوعه پشتم و من بدو ام تا برسم همونجور ک استارتاپی ها میگن!
میگه مخالفم
تهش چی قراره بشه?قراره آدم های بهتری شیم و این ی جورایی ی فرایند یادگیریه ک در اساس کند و زمان بره
منم ک سر درد دلم باز شده میگم بله! بسیار موافقم اما این در این مدل_ک ی جورایی کل زندگیم بر اساسش بوده_ بعد هر بازه طولانی گنجی در خودت میابی تو خیلی بالاتر و خفن تر شدی اما این در ساحت حقیقت و درون تویه و حتی با خوش بینی زیاد خروجی بیرونی و مربوط ب دنیای واقعی بسیار دیر بهت چیزی میده ک توسط بقیه ک ناچاری در تعامل باهاشون زندگی کنی قابل ارزیابی باشه
معمولا برا خلق ارزش قابل درک برا عموم باید فورس و عجله و فشار در زمان کم وارد کنی تا در ساحت واقعیت خروجی ملموس بگیری و اونجاس که نیاز به یک منبع اضطراب منتور و سگ !دیده میشه
میگه موافقم اما باید حواست باشه هر کدوم جا و وقت خودش رو داره
محمد
۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن

که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد!

.

.

.

توضیح: جناب حافظ میفرماد:

دل گشاد( ~شاد )باش و حواست باشه اون توو گره ای نباشه و در این رابطه اصلا مهم نیست آسمان (نماد دنیا و بخت و شرایط بیرونی) چی باشه

چون هیچ مهندسی نتونسته کاری کنه که شرایط بیرونی همیشه بر وفق مراد باشه!و کلا گره از وگدل گشودن کار مهندس نیست... پس رو بیار به خوش شدن دل به طور مستقل از شرایط خارجی (که خدایش سخته بابا جان! ولی گویا میشه!)

روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی که سیاست مدار ،فیلسوف ،منطقی ،حکیم ،منجم و خیلی چیزای دیگه مثل #مهندس بوده گرامی باد!

محمد
۰۵ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

این یادداشت 10 ماه پیش نوشته شده است .


20 اندی روزگذشت از گوشی نداشتنم و اتفاق خاصی نیفتاد!😅
راستش فکر نمیکنم چیز خاصی را از دست داده باشم! (البته اگر کلا چیز خاصی وجود داشته باشد!بُعد فلسفیم میفرماد)
این چند روز چند تا کتاب درسی و غیر درسی تموم کردم چندتایی فیلم خوب دیدم ذهنم به شدت اروم تر بود!و فقط اگه چند روز دیگه مقاومت میکردم احتمالا پوستمم لطیف تر میشد 😂😂😂 البته خب با خیلی از دوستام ارتباطم قطع شد و یا خیلی خیلی کم تر و به سختی میتونستم قرار بذارم با اینکه شاید 500 متر از هم تو دانشکده فاصله داشتیم
اما سوال مهم و شخصی که هر کدوم باید به خودمون جواب بدیم اینه که ;کدام بیشتر اهمیت داره؟ و آیا آدم باید با شبکه ی اجتماعیش مدام در ارتباط (always in touch) باشه؟
البته خب یه چیزایی هم از دست دادم 
مثلا نوت هایی که این مدت دستی نوشتم رو بعیده بتونم یه ماه دیگه بخونم 🙈😂بس که خوش خطم! وبعضی مناظری که واقعا دوست داشتم عکاسی کنم خیلی از برنامه ها و کنفرانس ها رو از دست دادم و ...
ولی چیزی که مهمه اینه که با پوست و گوشت فهمیدم #مدرنیته چیزهای رو به ما تحمیل کرده که این حد از استفاده ی ما از اون ها واقعا جواب دادن به نیاز های کاذبیه که برامون به وجود اومده و خب خلوت چیز مهمیه در رشد و تکامل ادمی، که تلفن همراه اون رو کاملا خورده مگه اینکه ادم بتونه به خودش و ابزارش مسلط باشه!
پ.ن1:نرم افزار quality time رو برای آنالیز زمان استفاده از گوشی نصب کنید . فوق العاده موثر و جالبه!
پ.ن2: درباره ی خیانت فضاهایی مثل اینستاگرام به کسایی که استعادا نوشتن عکاسی یا تولید محتوا دارند یادم بندازید صحبت کنم
محمد
۰۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
بذارید داستان این یکی دوروزه رو بگم !
نامه پروژه برداشتن با استاد "ب" رو گذاشتم تو باکس ِمسول پروژه پایانی های گروه .
چی شدبا استاد ب برداشتم؟ هیچی باهاش رفیق بودم و ترسیدم پر بشه تو راهرو دیدمش سریع رفتم باهاش برداشتم اولش گفت موضوع هرچی خواستی بیار ولی بعد زد زیرش یه جوراییو اصلا تحویل نگرفت چیزی که میخوام منم اولویت سومم رو که میدونستم قبول میکنه گفتم قبول کرد و منم نوشتم و بعد مدتها گذاشتمش تو باکس مسول پروژه های پایانی گروه .
به هر دلیل از باکسش برنداشت .
سه روز پیش از دفتر گروه زنگ زدن بیا نامه رو ببر به فلانی (مسول پایان نامه ها) تحویل بده و الا درس پروژه ات حذف میشه منم رفتن در اتاقش نبود انداختم نامه رو زیر در .
فردا دیدم پیام زده سریعا بیاید اتاقم
رفتم .میگم چی شده؟ میگه استادی که میخوای دیر اومدی 5 تا ظرفیتش پر شده.

کلی حرص خوردم رفتم گفتن فلانی _استاد متخصص توو ایده ی اولویت دومم_پره ؟ گفت3 نفر امروز اومدن اینو ازم پرسیدن ولی 1 ظرفیت خالی داره بجنبی شاید برسی!فرداش صحبت کردم با استاد و گفت ایده ات رو خیلی دوست دارم ببین اگه پر نشده ظرفیتم برو بردار رفتم دیدم با اختلاف دو سه ساعت پیش پرشده!

گفتن ای دل غافل پرس و جو کردم دیدم تنها استادی که شاید پروژه ی اولویت اولم رو قبول کنه هنوز خالیه. واقعا دوسش داشتم ولی خیلی دور بود به نظرم که موضوع اولیت اولم برا پروژه رو قبول کنه
. رفتم اتاق استاد "ح"و صحبت کردم باهاش و مقاله هایی که حول و حوششون میخواستم کار کنم رو نشونش دادم . قشنگ فهمید حتی فهم منم از اون مقاله ها اصلاح کردگفت خیلی خوبه میتونی مقاله حتی دریاری و...وقبول کرد . باورم نمیشه چرخید و چرخید تا اولویت یکم تصویب شد ! چیزی که واقعا انتظارش برام دور بود

پ.ن.1:شمام دعا کنین برام شرمنده اعتمادی که بهم شده و از اون مهم تر ظرفیتی که خدا در اختیارم گذاشته نشم .

محمد
۰۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
گوشی دکمه ایم رو برداشتم! با تقریب خوبی درست دوسال پیش بود که گوشی نو خریدم و گذاشتمش کنار .این روز ها برا اینکه با تمرکز بیشتری برا کنکور ارشد بخونم ,بعد دوسال دوری دوباره دست گرفتمش
یه دوری توو اسمسام و پیام های سیو شدش که نقش یاداشت رو داشت زدم انگار که حالی از محمد دوسال پیش پرسیده باشم تعجب کردم, خندیدم و البته اینو دیدم که انگار محمد دوسال پیش برای این محمد جوابی داده باشه !نمیدونم هنوز قبولش دارم یا نه اما به هر حال این بود:

" من از معمولی بودن نمیترسم من از با تو نبودن میترسم..."
محمد
۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

اعتراف می کنم خیلی وقت پیش فکر می کردم که این "یا رفیق من لا رفیق له" یک جورهایی فاز دپ برداشتن بچه هیاتی هاست و خدا آن فراز ها را برای داغون ها از بندگانش و بی کسان بندگانش فرستاده تا دل گرم شان کند ولی زمانی فهمیدم این طور نیست و نمی تواند این چنین باشد اما نمی دانستم پس چرا و دقیقا یعنی چه؟
و بالاخره فهمیدم! ما همه لا حبیب له /لا رفیق له ایم هیچ حب واقعی و برای خودمانی نداریم. هرکه و هرچه دوستمان دارد جوری خودش را دوست دارد. و باید قبول کنیم همه بر طبق منافع و لذاتشان عمل میکنند (البته به جز ...) حالا این منافع و لذات که می گویم چیز نجس و اه و اخی نیست ها! بالاخره هر عملی محرکی دارد یا عقل است که تایید می کند یا وهم که گمان می کند به لذتی می رسد یا معنوی و اخروی یا دنیای و زود گذر و الخ 

یا رقیق ترش اینکه که هر کس  تصوری از ما را که در ذهن اوست دوست دارد تصوری که پیش نمی آید مطابق با خود خود واقعمان باشد.و خوب که بنگیرم "خودِ ما" هیچ حبیبی ندارد _جز او_
خلاصه این که آدمی به ما هو آدم هیچ حبیبی ندارد و به طریق اولی هیچ رفیقی و همچنین به طریق مشابه ثابت می شود هیچ شفیعی(جفت هم پایه) و هیچ انیسی .... چه آدم بداند و چه نداند و واضح است دانایی و نادانی آدم به این تنهایی و بی حبیبی تاثیری در بی حبیبی او ندارد و این حکم نقض نمی شود مگر به پریدن در آغوشش...به اذنش!

و البته که این محبتی که از دیگران دریافت میکنیم گرچه مخلصا برای ما نیست اما وسیله ی گذران و طریق وصولی به اوست و اصلا خود او این ها را قرار داده و جز وسایل حربه ای به دست نداریم برای تمنای محبتش و خلاصه این حرف ها دال بر پوچی و بی ارزشی احساسات انسانی نیست چه آن ها هم مراتب دارند  اما نشانگر این است که افق های بالاتری نیز هست و امید که ما را بدان برساند.

و آدم بصیر به جای اخ و پیف کردن / (یا دل خوش کردن ) از /(به) محبت ها و دوستی های اهالی دنیا هر نیکی و محبتی را از او میبیند که الحمدولله رب العالمین


+ دو فراز از جوشن کبیر به شرح زیر :

 (28)یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یَا مُعِینَ مَنْ لا مُعِینَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا أَمَانَ مَنْ لا أَمَانَ لَهُ 

 اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد اى پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد اى ذخیره آن کس که ذخیره ندارد اى پناه آن کس که پناهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرس ندارد اى افتخار آن کس که مایه افتخارى ندارد اى عزت آنکس که عزتى ندارد اى کمک آنکس که کمکى ندارد اى همدم آنکس که همدمى ندارد اى امان بخش آنکس که امانى ندارد 


یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ 

 اى دوست آنکس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد اى مونس آنکس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندارد 

محمد
۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر