سهیل گفت قبلا میخواستم از فیلم چیزی یادبگیرم محتوا خیلی برام مهم بود ولی از وقتی حرفه ای وارد حوزه های نمایشی شدم دیگه از ماجرا و کشش داستانی خوشم میاد نه حرفی که بزنه و چیزی که یاد بده
من گفتم فیلم برام اونیه که بیاد تلاش کنه یه چالش حل ناشدنی رو بگه و بیان کنه، جرئت داشته باشه، مثل فیلمای هنر تجربه
مثلا ماهی گربه (درباره زمان) یا احتمال باران اسیدی (درباره تنهایی ) یا خواب تلخ و ممیرو (درباره مرگ) یا حتی تو فیلم های جریان اصلی هم خسرو (چالش محتوا و فرم )
فیلم اگه بخواد این چالش ها رو حل کنه محکوم به شکسته اما شکستی پرومته وار_با غرور_
اما خب همین که چیزی رو بیان کنه و باهاش کلنجار بره که کم تر کسی میخواد بیان کنه و 99 درصد آدما میخون فراموش کنن.
خودش ارزشه
بازیگراش بد بودن که بودن
و الخ
مهم جیگر بیان کردن چیزیه که بیان ناشدنیه! و از اون بالاتر قدم زدن در راه حل چیزی که حل نشدنیه...
شمس می فرماد :
/علی الدیک صیاحٌ و علی الله صباحٌ *.
آخر موسی (ع) را همین گفت،چون سوال کرد : یا رب چه فایده باشد چون فرعون قبول نخواهد کردن؟
گفت :تو از آنِ خود فرومگذار ، بگو.
خدا را بندگان اند که سخن ایشان را هم ایشان فهم کنند.
* بانگ از آن خروس است ، و صبح از آن خدا (خروس،بانگ می زند،و خدا صبح را پدید می آورد.)
کتاب در جستوجوی گنج : قصه های شمس
شهاب الدین عباسی
ص114
/
ترجمه بهتر و بدردبخور ترش فکر کنم میشه :
*قوقولی قوقو بر خروسه 🐓 و صبح کردن 🌅 با خداست.
حقیقتا پمپاژ امید کرد بهم!
والا! اصن به ما چه!
راستی این چیزایی که شمس میگه معلوم نیست فکت تاریخی باشه ولی از نظر اسطوره شناسی خب مهم نیست و داره به سوالات وجودی انسان جواب میده. حالا موسی (ع) اینجوری گفت یا نه معلوم نیست...الخ
می گفت فاطمه (س) رازه ،راز که دونستنی نیست_حداقل برا عموم*_ اگه بود که راز نبود ... راز شاید چشیدنیه ...شاید!
تبریک گفتن هم در این مورد بامزست 😉 . خب بدیهیه که اومدن کسی که مایه ی برکت زمین و زمانه خب مبارکه دیگه!چی بگم والا ...😇😅
پ.ن :این👇از اون چیزاس گذاشتمش برا وقت های مبادا...
در
*در این بحثاین عمومیت طبقه ی اجتماعی نیست یه نوع عمومیت ادراکیه نوعی از درک که همه دارن میشه عموم و باز کردن پنحره هایی از درک به ساحت قدس میشه خصوصیت...و جزو خواص شدن.
+در رابطه نگاه کنید به
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد!
.
.
.
توضیح: جناب حافظ میفرماد:
دل گشاد( ~شاد )باش و حواست باشه اون توو گره ای نباشه و در این رابطه اصلا مهم نیست آسمان (نماد دنیا و بخت و شرایط بیرونی) چی باشه
چون هیچ مهندسی نتونسته کاری کنه که شرایط بیرونی همیشه بر وفق مراد باشه!و کلا گره از وگدل گشودن کار مهندس نیست... پس رو بیار به خوش شدن دل به طور مستقل از شرایط خارجی (که خدایش سخته بابا جان! ولی گویا میشه!)
روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی که سیاست مدار ،فیلسوف ،منطقی ،حکیم ،منجم و خیلی چیزای دیگه مثل #مهندس بوده گرامی باد!
این یادداشت 10 ماه پیش نوشته شده است .
اعتراف می کنم خیلی وقت پیش فکر می کردم که این "یا رفیق من لا رفیق له" یک جورهایی فاز دپ برداشتن بچه هیاتی هاست و خدا آن فراز ها را برای داغون ها از بندگانش و بی کسان بندگانش فرستاده تا دل گرم شان کند ولی زمانی فهمیدم این طور نیست و نمی تواند این چنین باشد اما نمی دانستم پس چرا و دقیقا یعنی چه؟
و بالاخره فهمیدم! ما همه لا حبیب له /لا رفیق له ایم هیچ حب واقعی و برای خودمانی نداریم. هرکه و هرچه دوستمان دارد جوری خودش را دوست دارد. و باید قبول کنیم همه بر طبق منافع و لذاتشان عمل میکنند (البته به جز ...) حالا این منافع و لذات که می گویم چیز نجس و اه و اخی نیست ها! بالاخره هر عملی محرکی دارد یا عقل است که تایید می کند یا وهم که گمان می کند به لذتی می رسد یا معنوی و اخروی یا دنیای و زود گذر و الخ
یا رقیق ترش اینکه که هر کس تصوری از ما را که در ذهن اوست دوست دارد تصوری که پیش نمی آید مطابق با خود خود واقعمان باشد.و خوب که بنگیرم "خودِ ما" هیچ حبیبی ندارد _جز او_
خلاصه این که آدمی به ما هو آدم هیچ حبیبی ندارد و به طریق اولی هیچ رفیقی و همچنین به طریق مشابه ثابت می شود هیچ شفیعی(جفت هم پایه) و هیچ انیسی .... چه آدم بداند و چه نداند و واضح است دانایی و نادانی آدم به این تنهایی و بی حبیبی تاثیری در بی حبیبی او ندارد و این حکم نقض نمی شود مگر به پریدن در آغوشش...به اذنش!
و البته که این محبتی که از دیگران دریافت میکنیم گرچه مخلصا برای ما نیست اما وسیله ی گذران و طریق وصولی به اوست و اصلا خود او این ها را قرار داده و جز وسایل حربه ای به دست نداریم برای تمنای محبتش و خلاصه این حرف ها دال بر پوچی و بی ارزشی احساسات انسانی نیست چه آن ها هم مراتب دارند اما نشانگر این است که افق های بالاتری نیز هست و امید که ما را بدان برساند.
و آدم بصیر به جای اخ و پیف کردن / (یا دل خوش کردن ) از /(به) محبت ها و دوستی های اهالی دنیا هر نیکی و محبتی را از او میبیند که الحمدولله رب العالمین
+ دو فراز از جوشن کبیر به شرح زیر :
(28)یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یَا مُعِینَ مَنْ لا مُعِینَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا أَمَانَ مَنْ لا أَمَانَ لَهُ
اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد اى پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد اى ذخیره آن کس که ذخیره ندارد اى پناه آن کس که پناهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرس ندارد اى افتخار آن کس که مایه افتخارى ندارد اى عزت آنکس که عزتى ندارد اى کمک آنکس که کمکى ندارد اى همدم آنکس که همدمى ندارد اى امان بخش آنکس که امانى ندارد
یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ
اى دوست آنکس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد اى مونس آنکس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندارد