رود یک عمر مرا گفت بیا تا دریا
سنگ ماند به خدا سنگدلی میخواهد
کربلا آمد و من حرّ گرفتار، بیا
دل ندادن به بلا سنگدلی میخواهد
فاضل نظری
رود یک عمر مرا گفت بیا تا دریا
سنگ ماند به خدا سنگدلی میخواهد
کربلا آمد و من حرّ گرفتار، بیا
دل ندادن به بلا سنگدلی میخواهد
فاضل نظری
و خواب برای این است
روز را به روز دیگری ببری
و معنای کلمه را
به کلمه دیگری بدهی
این زمان دست از دهان روحت برداشته ای
ای روح نا امید!
ای روح گرسنه در خواب!
وقتی دست از دهانت برداشتم
چرا حرف نزدی؟
ادریس بختیاری
پیش از این که نگار من شوی
تاریخ را با تقویم های بی شمار می سنجیدند
هندیان برای خود تقویمی داشتند
و چینیان بر این منوال قدم بر می داشتند
ایرانیان را آیین و رسمی بود
و مصریان از ماه و ستارگان کمک می خواستند
آن دم که تو نگار من شدی
تاریخ دیگر گونه شد
و تقویمی نو به میان آمد
از آن پس
همه ی مردمان این گونه سخن می گویند:
«هزاره ی اول پیش از چشمانش
و سده ی دهم بعد از چشمانش...»
#نزار_قبانی
گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو من به جان آمدم اینک تو چرا می نایی عراقی
پ.ن: با صدای محمد رضا شجریان ش بسی توصیه میشود