گاهی آدم برای رسیدن به مقصودی (که البته غایت وجودی نیست،صرفا یک target است)دست به تغییراتی در صفاتش می زند صفاتی که الزاما بد نیستند فقط حضرت عقل(دامه افاضاته) امر کرده که برای رسیدن به هدف مذکور باید اینطور باشی و نفس هم فرمان برده و بر دل که اتفاقا این صفات را بسیار نیکو و از خصائص حسنه می دانسته لجام می زند . و این از قدرت نفس و عقل و اراده می آید وگرنه دل به این آسانی ها لجام نمیخورد الخ . و اگر هدف پسندیده باشد این عمل نفس به فرمان عقل بسیار هم محمود است .
ولی نکته ی قابل توجه و ظریفی که در این باب به نظررم آمد این است که اگر دل حق می گوید واقعا این صفات تغییر یافته خوب بوده اند باید بسیار مواظب باشیم تغییر دائم پیدا نکنند و ...
برای توضیح بیشتر مثالی از درس علم مواد و مقاومت مصالح می آورم .
نمودار زیر نمودار کرنش تنش است
ساده اش می شود وقتی یک قطعه را تحت بارگذاری و در معرض کشش و... قرار می دهی تا مقدار کمی از تغییر شکل ایجاده شده نمودار خطی است و اصطلاحا بهش می گوییم الاستیک تا زمانی که بارگذاری بر قطعه در ناحیه ی خطی نمودار (الاستیک) باشد هر وقت بارگذاری را برداری تغییر شکل خنثی شده و بر میگردد سر جایش اما اگر وارد ناحیه پلاستیک شوی و از ناحیه خطی بگذری وقتی بار گذاری را برداری هم شاهد باقی ماندن مقداری از تغییر شکل در قطعه خواهی بود .و خب هر چه جلوتر بروی تغییر شکل باقی مانده بیشتر در قطعه می ماند تا جایی که دیگر در اصطلاح مهندسی میگویند قطعه گلویی شده و فاصله ای تا شکستن ندارد و دیگر تغییر شکل بر نمیگردد و بعد هم تِرِق! می شکند!
پ.ن:از بارگذاری چاره ای نیست و کلا مواد را می خواهیم که بارگذاری کنیم رویشان البته که کلا مهندس باید طوری طراحی کند و ماده را انتخاب کند که تنش از حد کشسان فراتر نرود وگرنه سازه بسیار آسیب پذیر میشود و بسیار خطرناک
مقدار ناحیه الاستیک وابسته به جنس و انعطاف ماده است و خب آدمی زاد هم به گمانم منعطفش خوب تر است