جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دل» ثبت شده است


اعتراف می کنم خیلی وقت پیش فکر می کردم که این "یا رفیق من لا رفیق له" یک جورهایی فاز دپ برداشتن بچه هیاتی هاست و خدا آن فراز ها را برای داغون ها از بندگانش و بی کسان بندگانش فرستاده تا دل گرم شان کند ولی زمانی فهمیدم این طور نیست و نمی تواند این چنین باشد اما نمی دانستم پس چرا و دقیقا یعنی چه؟
و بالاخره فهمیدم! ما همه لا حبیب له /لا رفیق له ایم هیچ حب واقعی و برای خودمانی نداریم. هرکه و هرچه دوستمان دارد جوری خودش را دوست دارد. و باید قبول کنیم همه بر طبق منافع و لذاتشان عمل میکنند (البته به جز ...) حالا این منافع و لذات که می گویم چیز نجس و اه و اخی نیست ها! بالاخره هر عملی محرکی دارد یا عقل است که تایید می کند یا وهم که گمان می کند به لذتی می رسد یا معنوی و اخروی یا دنیای و زود گذر و الخ 

یا رقیق ترش اینکه که هر کس  تصوری از ما را که در ذهن اوست دوست دارد تصوری که پیش نمی آید مطابق با خود خود واقعمان باشد.و خوب که بنگیرم "خودِ ما" هیچ حبیبی ندارد _جز او_
خلاصه این که آدمی به ما هو آدم هیچ حبیبی ندارد و به طریق اولی هیچ رفیقی و همچنین به طریق مشابه ثابت می شود هیچ شفیعی(جفت هم پایه) و هیچ انیسی .... چه آدم بداند و چه نداند و واضح است دانایی و نادانی آدم به این تنهایی و بی حبیبی تاثیری در بی حبیبی او ندارد و این حکم نقض نمی شود مگر به پریدن در آغوشش...به اذنش!

و البته که این محبتی که از دیگران دریافت میکنیم گرچه مخلصا برای ما نیست اما وسیله ی گذران و طریق وصولی به اوست و اصلا خود او این ها را قرار داده و جز وسایل حربه ای به دست نداریم برای تمنای محبتش و خلاصه این حرف ها دال بر پوچی و بی ارزشی احساسات انسانی نیست چه آن ها هم مراتب دارند  اما نشانگر این است که افق های بالاتری نیز هست و امید که ما را بدان برساند.

و آدم بصیر به جای اخ و پیف کردن / (یا دل خوش کردن ) از /(به) محبت ها و دوستی های اهالی دنیا هر نیکی و محبتی را از او میبیند که الحمدولله رب العالمین


+ دو فراز از جوشن کبیر به شرح زیر :

 (28)یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یَا مُعِینَ مَنْ لا مُعِینَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا أَمَانَ مَنْ لا أَمَانَ لَهُ 

 اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد اى پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد اى ذخیره آن کس که ذخیره ندارد اى پناه آن کس که پناهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرس ندارد اى افتخار آن کس که مایه افتخارى ندارد اى عزت آنکس که عزتى ندارد اى کمک آنکس که کمکى ندارد اى همدم آنکس که همدمى ندارد اى امان بخش آنکس که امانى ندارد 


یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ 

 اى دوست آنکس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد اى مونس آنکس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندارد 

محمد
۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینکه گفته شده

"برای دیگری دعا بکنی برا خودت چندین برابرش مستجاب میشه"رو ساده نگیریم

عمیق تر نگاهش کنیم 

این خواست خیر برای دیگری درصورت وقوعِ حقیقی(و ن صرفا لفظی)_خواست منفعتی از اعماق وجود برای دیگری _دال بر گسترش محبت از صرف منفعت شخصیست.وسیع شدن گستره محبت اتفاق مهمیه ک نشون دهنده ی راه درستیه ک پیموده شده .انشاالله


محمد
۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۰۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

گاهی آدم برای رسیدن به مقصودی (که البته غایت وجودی نیست،صرفا یک target است)دست به تغییراتی در صفاتش می زند صفاتی که الزاما بد نیستند فقط حضرت عقل(دامه افاضاته) امر کرده که برای رسیدن به هدف مذکور باید اینطور باشی و نفس هم فرمان برده و بر دل که اتفاقا این صفات را بسیار نیکو و از خصائص حسنه می دانسته لجام می زند . و این از قدرت نفس و عقل و اراده می آید وگرنه دل به این آسانی ها لجام نمیخورد الخ . و اگر هدف پسندیده باشد این عمل نفس به فرمان عقل بسیار هم محمود است .

ولی نکته ی قابل توجه و ظریفی که در این باب به نظررم آمد این است که اگر دل حق می گوید واقعا این صفات تغییر یافته خوب بوده اند باید بسیار مواظب باشیم تغییر دائم پیدا نکنند و ...

برای توضیح بیشتر مثالی از درس علم مواد  و مقاومت مصالح می آورم .

نمودار زیر نمودار کرنش تنش است 
ساده اش می شود وقتی یک قطعه را تحت بارگذاری و در معرض کشش و... قرار می دهی تا مقدار کمی از تغییر شکل ایجاده شده نمودار خطی است و اصطلاحا بهش می گوییم الاستیک  تا زمانی که بارگذاری بر قطعه در ناحیه ی خطی نمودار (الاستیک) باشد هر وقت بارگذاری را برداری تغییر شکل خنثی شده و بر میگردد سر جایش اما اگر وارد ناحیه پلاستیک شوی و از ناحیه خطی بگذری وقتی بار گذاری را برداری هم شاهد باقی ماندن مقداری از تغییر شکل در قطعه خواهی بود .و خب هر چه جلوتر بروی تغییر شکل باقی مانده بیشتر در قطعه می ماند تا جایی که دیگر در اصطلاح مهندسی میگویند قطعه گلویی شده و فاصله ای تا شکستن ندارد و دیگر تغییر شکل بر نمیگردد و بعد هم تِرِق! می شکند!



پ.ن:از بارگذاری چاره ای نیست و کلا مواد را می خواهیم که بارگذاری کنیم رویشان البته که کلا مهندس باید طوری طراحی کند و ماده را انتخاب کند که تنش از حد کشسان فراتر نرود وگرنه سازه بسیار آسیب پذیر میشود و بسیار خطرناک
مقدار ناحیه الاستیک وابسته به جنس و انعطاف ماده است و خب آدمی زاد هم به گمانم منعطفش خوب تر است


محمد
۰۹ آذر ۹۷ ، ۱۳:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
حرف ها و ادعا ها و شعار هایی که مال جایگاه شما نیست را نزنید .حساب "هست و نیست ها" و "باید ها و نباید ها" را جدا بدانید . حوزه ی مقدسه ی دل حوزه ی هست و نیست هاست نه باید ها و نباید ها . انچه در آن است انکار نکنید ! اگر فلان چیز یا فلان حب یا فلان محبوب در دل شماست انکار نکنید . هرچند نباید باشد !آگاهیتان از حضورش را نادیده نگیرید. گرچه نباید باشد و البته که این زاویه ی مقدسه منحصر به ذات اقدس اله باشد .چه آنکه با انکار آن چه در دل است و نباید باشد دچار جهل مرکب می شوید . می گویید : خب بحمدلله در دل ما جز تو نیست و حال می رویم و بار ِسنگینِ مخلصین له الدین را بر میداریم . و خب نتیجه چه می شود؟!باری که مال تو نبود برداشتی،زیر آن شکستی و از برداشتن بار سبکی که مال تو بود ماندی.بار به ظاهر کوچکی که ممکن بود به اصلاح تدریجی دل تو منجر شود.خیر اعتراف کنید به درگاه حق تعالی که ما اینطور هستیم (و او خود میداند برای آنکه خودتان هم مجددا آگاه باشید ).مثلا در روایت آمده که همه مقداری از حسد دارند، اما نباید به آن حسد عمل کنند.حرف اینجاست که باید و نباید را عمل کن.خدا به لطفش و به حکمتش در جایش "هست ها و نیست ها" ی دل را درست می کند و خواست دل جز به خواست خدا نیست . یا من لا مقلب القلوب الا هو . 
و طریقی که خدا برای این امر قرار داده جز عمل به باید ها و نباید ها و در خواست از حضرتش نیست.


پنجره کتابخونه مرکزی


إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّبا وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً
مناجات شاکین
محمد
۲۶ مهر ۹۷ ، ۰۰:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

و خواب برای این است

روز را به روز دیگری ببری

و معنای کلمه را

به کلمه دیگری بدهی

این زمان دست از دهان روحت برداشته ای

ای روح نا امید!

ای روح گرسنه در خواب!

وقتی دست از دهانت برداشتم

چرا حرف نزدی؟


ادریس بختیاری

محمد
۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
لابد شده شما هم کسی را از دور ببینید و فکر کنید آشنایی یا محبوبی است* و مسیری طولانی به دنبالش بروید... و در راه فکر کنید وقتی روبه رویش قرار رفتید یا به او رسیدید چه بگویید ، چگونه صحبت را آغاز کنید؟اصلا رویتان میشود سر صحبت راباز کنیدیا نه؟نکند در لحظه رو یا رویی شرم غلبه کند و نتوانی لب به سخن باز کنی!بااشک حلقه زده در چشم در لحظه گره خوردن نگاه هایتان چه میکنید؟امااین هابماند...اصلا می شناسدتان یا...نه! خدا نکند نشناسد :( ...و شما مجبور شده تا دست به دامن خاطرات شوید برای اثبات آشنایی...(هنگامی که او برای شما روشنی بخش خاطرات و گذشته است مجبور شوید برای روشن کردن شخصیت خودتان برایش از خاطرات بی مقدار**مایه بگذارید)...بگذریم...
مدتی در راه بوده اید و گاه دوان دوان و گاهی آهسته  و آرام به دنبالش رفته اید و منتظر پیچ یا موقعیتی مناسب برای رویا رویی با این محبوب یا آشنا هستید دل دردلتان نیست
 ...تا اینکه ناگهان در هنگام رویارویی در آن لحظه ی با شکوه می فهمید اشتباه گرفته اید ...شما خطا کرده اید و مدتی به دنبال آدم اشتباهی رفته اید .
زمانی گذشته است...
و راهی رفته اید و از راهتان دور شده اید برای یک اشتباه... و بیهوده ذهن تان و دلتان را با فکر و ذکرش***مشغول کرده اید و لرزانده اید ... و حال می فهمید همه این ها بیهوده بوده و چه بسا همه این اشتباه ها باعث دور شدن شما از مسیر آشنا و محبوب تان شده باشد... و اگر اندک توفیقی بر دیدنش داشته اید همه از دست شده باشد...اگر این روند اشتباه بالا را زیاد تکرار  کنید بعید نیست دیگر خسته شوید ...بخش استقرای عقلتان بر احتمال های دلتان بچربد ... و با دیدن شبیهی به او (که نمیدانید اوست یا باز اشتباه شده مانند nبار گذشته!)...گوشه ای که بتوانید مسیر رفتنش را تا محو شدن از دیدگانتان دنبال کنید نشسته و آرام با خود بگویید...
" از دنبال کردن های اشتباهی خسته شدم ...یارا..." ****

توضیحات:
*میزان این اشتباه و قوی بودن این حس آشنا پنداری بیگانه ها نسبت مستقیمی با وجود حس انتظار و یا درد فراق معشوق در شما دارد
**مگر چیزی که جوری به او ربط دارد می تواند بی مقدار باشد؟!
***حکما ذکر کار دل است
****می توان به امام سجاد (ع)اقتدا کرد و گفت : " یا کهف حین تعیینی المذاهب!"ای پناهگاه من هنگامی که مذاهب(راه ها) مرا خسته میکنند


پ.ن: راستش این مطلب را یک سالی باید بشود که نوشته ام منهای بعضی ویرایش ها و افزونه ...اما نکته تکمیلی ای دارد که این روز ها میفهمم ...به عجز رسیدن مبارک است اگر بفهمی وصال به دویدن های تو نیست ولی همچنان بدوی!اعجز مبارک است اگر از همه نا امید شوی مخصوصا از خودت! و به "او" امیدوار عجز مبارک است اگر بفهمی که" خیال باشد کاین کار بی حواله برآید"عجز مبارک است آن جا که یار دل برایت بسوزاند و خود قدم بر...
بماند
محمد
۲۶ مهر ۹۶ ، ۲۳:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گر آب در یا کم شود، آنگه برو دلتنگ شو.

مولانا

محمد
۲۹ آذر ۹۵ ، ۰۹:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
-زندگی احساسی ها سخت تر است یا عقل گرا ها?
+نمیدانم اما مطمئنم سخت ترین زندگی مال احساسی های عقل گراست...
کسانی که احساس قوی ای دارند اما میدانند در این جهان باید عاقلانه زندگی کرد
پس قسمتی از وجودشان که در زندگی نمود دارد عقل است اما برای این کار باید احساسات زیادی را قربانی کنند.

پ.ن:قربانی کردن احساسات به معنای نفی آنها نیست به معنی اینه که اونها جایگاه تصمیم گیری ندارند. به قول رفیق باید گریه کنی در خلوتت اما آخرش کاری عقل میگه درسته بکنی.


محمد
۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

دل براکندن نیس دل برا تنگ شدنه یا حتی برا شکسته شدن که البته اونم یه نوعی از تنگ شدنه اینقدر تنگ میشه که توخودش فرو میریزه

اهل نجوم میدونن چی میگم اینجور مواقع میگن ستاره تو خودش میرُبد و خودش تو خودش فرو میره 
 و به یه چیز جدید تبدیل میشه به نام ستاره نوترنی و گاهی هم سیاه چاله
 دل هم وقتی شکست خیلی قیمتی میشه بشرطی که صاحاب عاقل و اهل معامله ای داشته باشه و بدونه باید کجا بفروشه!
...
یا علی@

پ.ن:فکر نکیند با توجه به اسم وبلاگ قراره هر روز از این دست مقایسه ها و و و ببینید اولا که آسمان که این آسمان 
نیست دوما که گیرم باشد هنوز اینقدر موضوع برای شیت کردن دارم _بخوانید خلاقیت_ و هدف وبلاگ هم چیز دیگری بوده 
راستش وبلاگ از من گذشته اما ...دیدم شاید مطالب جالبی حول این عنوان "جوب در آسمان " جمع شود ...
ثالثا خیس نشوید! ...

محمد
۲۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر