جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است


ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین

ابرو داری کن ای زاهد مسلمانی بسی است!

فاضل

محمد
۲۴ آبان ۹۸ ، ۰۶:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

نه اینکه شب های تاریک به بارقه ی حادثه ای روشن بشوند
نه اینکه سردیشان به شور و گرمای حضور کس دیگری تخفیف یابد...نه!
فقط گاهی چیز های در تاریکی و سردی یافت می شود که جای دیگری نیست. همین.

منبع تصویر بر تصویر درج است

اگر ظرفیتِ استفاده را بدهد دیگر شب و روز ندارد.

ولی قبول کنیم یافتن وقتی سرماخورده ای سخت است😪😷😑
شب

محمد
۱۵ آبان ۹۸ ، ۱۹:۳۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

حال پیرزن اصلا خوب نیست. سرطان بعد یکسال درمان و خوب شدن موقت دوباره با بهونه های مختلف خودنمایی کرد تا بالاخره همه ی بدنش رو گرفت. خودشم میدونه این روز ها روزهای اخرشه ... ذکر مواقعش هوشیاریش اینه خدایا ببخش و ببر. گرچه این ذکر حال بقیه رو میگیره اما خب حقیقتش رو تقریبا همه قبول دارن.

رفتیم ملاقاتش ... چیز قابل ذکری ازش باقی نمونده بود. مامان ته مونده هوشیاری پیرزن رو به چالش میکشید ... 

اینو میشناسی؟ حالت بهتره ها! و منتظر پاسخی میموند ازش. و اونم به زحمت با اندک واژه هایی که هنوز به یاد داشت پاسخ میداد و گاها پاسخ ها زیرکانه میشد!

مامانم بهش گفت : این پسرمه ،رفته دانشجو تهران شده.

و پیرزن جوری که به سختی میشد شنید گفت : خدا قبول کنه!

.

.

.

وچقدر یادآوریه مهمیه! ... خدا باس قبول کته وگرنه برو و بیا و درس و بحث و ... که چی؟

حکیمانه بود!

 

محمد
۱۰ آبان ۹۸ ، ۱۱:۵۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر