قدیم الاحسان
خوبیش همینه اصلا وگرنه که خیلی مسخره میشه! اصلا حوصله ی آدمی زاد سر میره. قبول نداری؟ البت بگم که قبول و رد شما توفیری نداره در صحت این حکمت مطلقه که ؛
وقتی زیادی سیستم میچینی. برای براورده کردن یه خواست پیچیده، که باس هم بکنی ها محضری خودش گفته باس بکنی اصلا راهش همینه ولی خودش میاد میگه خب تو بودی که میخواستی سیستمی و خیلی شیک و مجلسی به خواستت برسی اره؟ خب بیا فعلا با این سیستم ور برو تا بهت بگم . و شترق سیستم فِیلد میشود. و تو دست از پا دراز تر میری درگاهش که جای جز انجا نداری و پناهی جز آنجا نیست و میگی:" با مرام مگه خودت نگفتی اینجوری برو .خب رفتم دیگه . البت غمی نیست . یعنی غمی هست ها اما غمی نیست که غمی هست." نمدونم ملتفتین یا چی. بگذریم داری تیکه پارههای خسته و شکستت از شکست رو جمع و جور میکنی که زمین بازی رو ترک کنی که یهو میاد میگه کجا ؟ واستا کارت دارم !چی فک کردی؟ یکی دو دست باختی داری جمع میکنی میری؟
میگی خدایا دستت درست، خب چیزی نمونده که بریزم وسط!خب نشده دیگه . ببین "سبحانک "تو کارت درست بوده و هست و خواهد بود (البت تو زمان نداری اما برا ما زمان دارا اینجور میشه بیانش)من مشکل داشتم از اولش و همیشه و حالا و... که "انی کنت من الظالمین" م ...
هو میفرماد
بیا اینم یه موقعیت دیگه یه امید دیگه که یادت نره .همه امید ها به من باس باشه. .اینم یه چیزی که حسابشو نمیکردی ، حساب که هیچی تو خوابتم نمیدیدی . بیا اینم یه رزق لایحتسب دیگه. یه بار دیگه واستا .
وکیه که تو بهش بگی واستا و اون واینسته غیر از ظالین؟دِ مگه من ظالین ام که واینستم؟