دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۵۲ ق.ظ
قتل طلبه همدانی اتفاق تکان دهنده و تلخیست که کاملا به نهیلیسم بر میگردد.
قاتل نمی دانسته دهانش را آسفالت می کنند؟ چرا!اما برای زندگی خودش اینقدر ارزش و
لذت و معنا قائل نبوده است که به این راحتی آن را از دست ندهد! اصلا این نسل مدرنیته ی
متاخر اگر اهل جنب و جوش و گاها هزینه دادن های بسیار اند نه اینکه معنا و هدف
دارند و برای تحقق آن هدفی که از درونشان می جوشد می جنگند ! نه! نهیلیسم نیچه ای همه جا سایه افکنده به خصوص در
عوام مردم (کسانی که به این موضوع فکر نمیکنند و بی معنایی زندگیشان ناخودآگاه است!) ...این اتفاقات و توانایی هزینه های زیاد دادن به این دلیل است که
در زندگی بدون معنا و ارزش اند و تمام تواناییها و داراییشان ، هست و نیست شان را در برابر کوچک ترین چیزی
که بتوانند برانگیزد شان و افقی اندکی گسترده تر از ملال هر روزه نشانشان بدهد هزینه می کنند. و صد البته مواد اولیه ی بسیار خوب برای تحقق هدف
آن اقلیتی اند که فکر میکنند و گاه به عوام هدف ها و انگیزه هایی می دهند. نکته مهم این است که عوام آنقدر از وضعبت کنونی و ملالشان خسته اند که کوچک ترین تاملی در آن هدف و فانتزی یا آن محرکی که بر می انگیزد شان نمی کنند. تازه اگر هم تامل کنند معمولا شاخص های رنگ و رو رفته ای دارند که خود بهتر از هر کسی دیگر می دانندکه کم تر به کار ارزیابی زیست امروزشان می خورد چه اینکه شاخص ها نو نشدند.
اصلا همین است که هر عرفان دوزاریی بی پدر
مادری میتواند سریع رشد کند هرچند بی منطق و سنت و پشتوانه تاریخی باشد. قبلا یک مسلک عرفانی برای
آنکه بتواند فراگیر شود باید مهم ترین چالش هستی ؛یعنی تقابل واقعیت و حقیقت، تقابل ظاهر یا باطن را حل میکرد .اما عرفان های امروزی از حل این مسئله به لطف رسانه
هایی که وجه چندانی از امر واقع و چالش های روزمره باقی نگذاشته اند و جایش را با
تقویت فانتزی پر کرده اند معاف شده اند.. و البته این فانتزی رسانه ای هم خود نوعی از باطن
گرایی و عرفان مدرن است.
۹۸/۰۲/۰۹
۲
۰
پاسخ:
:(
تا وقتی فقط برای یه طرف ماجرا دلسوزی کنیم امکان بهبود بعیده
پاسخ:
1.این موضوع درباره این اتفاق خاص نیست و طیفی از از این اتفاقات رو بررسی میکنه که آدم ها حاضر میشن هزینه های زیادی مثل جونشون رو بابت چیز هایی که کوچک ترین امید و انگیزه ای هرچند واهی میده بپردازند .
2. در همین اتفاق هم این مشاهده میشه که کوچک ترین و پر ابهام ترین چیز ها میتونه شخص رو به اینکار پر هزینه بکشونه . این خبر محرک با کمی تامل کردن میتونست کذب بودن و واهی بودنش برای فرد روشن بشه . ولی حتی ارزش تامل و جستجو برای چیزی که میخواد زندگیشو پاش بده قائل نیست!
3.همه ی کسایی که زندیگشون از ارزش ها خالی شده از این پوچی آگاهی ندارند و همشون رو نمیشه به صفتی که گفتید موصوف کرد .
4. ممنون از نظرتون منم چیزی که گفتم تحقیق و صد در صدی نیست کلا یه برداشته که از یه زاویه این اتفاق رو دیده و به هیچ وجه ادعا ندارم این تنها زاویه ی ممکن و درست برای دیدن و تحلیل کردن این اتفاقه.
پاسخ:
ساده و دم دستیش رو قبول دارم . :) خطرناکیش رو اگه فهم اینکه الزاما اینایی که گفتم درست نیست و فهم طیفی بودن درستی در امور عرفی وجود داشته باشه خیر قبول ندارم . توقع داشتید برای یه پست تو وبلاگم یه رساله ی دکتری تحلیل بنویسم؟ خب وبلاگه و کارکردش اینه که یه چیزی بپرونم و و دوستان نظرشونو بگن همیت! و خودم هم قطعا از ساده و ad hoc بودن این متنم آگاهم!
پاسخ:
منم هرگز قصد نداشتم از بستر بلاگ برای مباحثه ی حرفه ای استفاده کنم و نه هیچ وقت سواد این کار رو داشتم!
درباره لحن هم برداشت ها میتونه متفاوت باشه و با توجه به تجربه های پیشینی هر فرد کلمات یکسان لحن مختلفی در نظر افراد مختلف بیاورند.مخصوصا در فضای متنی که انتقال لحن به معنی واقعی کلمه اصلا امکان پذیر نیست .
به امید روزی که اینقدر قوی باشم که در وبلاگ مطالبی چنان پر مایه و پر رفرنس تهیه کنم که رضایت خاطر امسال شما نیز فراهم شود . و تا اون روز به قول شما به "پروندن" و به اصطلاح خودم به تمرین و مشق نوشتن و اشتراک ایده هام و البته تعامل با مخاطبی که خودش را تافته ی جدا بافته نداند در این وبلاگ به صورت بی نام ونشون مشغول ام .
ببخشید خلاصه اگر خاطرتون رو مکدر کردم و البته سپاس گزار ام بابت تایمی که برای خوندن مطلب و نظر دادن روش گذاشتید.
پاسخ:
مشکل در اینه که توقع مختلفی از وبلاگ داریم و البته من هیچکدوم رو بد نمیدنم . و اصلا چیز اینقدر مهمی نیست .
take it easy!
:)
و فقط میتونم عذرخواهی کنم از اینکه توقعتون رو براورده نکردم و البته خودم رو مقصر نمیدونم . اگر باقی پست ها رو بخونید متوجه میشید اینجا یه کشکول در هم و برهمه و نه وبسایت ترجمان یا فلسفیدن ! برای مطالعه کار های دقیق تر اون ها رو بهتون پیشنهاد میدم.
پاسخ:
سلام ،ممنون .منم کتاب "ما و جهان نیچه ای" دکتر بیژن عبدالکریمی رو در این موضوع پیشنهاد میکنم .