زاویه ی مقدسه ای در دانشکده مهندسی
همه ی اطراف و اکناف دانشکده مهندسی مال شما همه ی همه اش از تریای سلف سرویش بگیر تا آزمایشگاه های مجهزش همه ی کارگاه های کثیفش همه ی جاهای پنهانی برای گپ زدنش همه ی وب نشین ها و حتی کافی شاپش که جای آقا مرتضی ِ مشتی آمده است و هنوز که هنوزه علی رغم منوی پر و پیمانش نتوانسته برای من جای او و لاته ایتالیایی حق اش را پر کند .بشینید در همه ی شان گپ بزنید و حال کنید. فقط این یه گوشه باشد برای من، برای من ِسرگردانِ رسوا***.برای منی که بلد نبودم و نیستم عشوه بیایم و دل (بَری /بُری)کنم و کسی را پیدا کنم که گپ زدن با او گوشه ی پنهان* از چشم ها **بخواهد از این ناراحت نیستم بحمدلله.
فقط بلدم عاشق شوم و خلاص.آن هم نه چندین و چند بار****. آخر دل است ،کاروانسرای هرکی هرکی خان که نیست!اینجا باشد برای منی که چندان در گیر سود و زیان و تجارت نبوده ام بیشتر عاشق شده ام و هرچه فهمیدنی بوده است رفته ام به سمتش. گیرم چیز دندان گیری نبوده باشد. گیرم پولی از آن به دست نیاید و با حساب کتاب شما هیچ فایده ای نداشته باشد. اینجا باشد برای منی که به آنِ اصیل اهمیت میدهم و از دیده شدن نمیترسم و دنبال جای مخفی نمیگردم. چون خودم بوده و هستم و بازیگری بلد نیستم.نه برای خلق الله نه برای خودم. مهم است که ادمی زاد به خودش با شفافیت بنگرد و بداند هر حالتی ش محصول چه چیزیست و ...
طولانی شد حوصله ی خودم هم سر رفت . شما را نمی دانم . بگذریم.
* و*** دقت کنید که جای دنج من از دو طرف در و دیوار شیشه ای دارد و اصلا پنهان نیست و اصلا ساخته شده برای رسوایی :) و باز ترکیب مستان رسوا ی رفیق در ذهن و دلم پر رنگ میشود حتی این آخری ها "مست رسوا" آخر هو گفته است : أَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُردی البت اگر برادرانی داشتی و با هم مستان رسوا شدید چه بهتر و زهی توفیق که توانستید در یک سیستم دوشادوش هم کار کنید اما اگر هم نشد خودت از مرحله ی مستی و رسوایی پایین نیا !
**مگر میشود از همه پنهان شد؟ حکما اگر هم بشود از همه پنهان شد او که باید میبیند ، حق؟
**** روز جشن فارغ التحصیلی کلیپی بچه ها درست کرده بودند که سوال و جواب های مضحکی در آن با برخی از بچه ای هم ورودی اتفاق می افتاد . از یکی از دختر ها پرسیدند عاشق شدی در دانشگاه؟ گفت اووووه خیلی ... من هیچ من نگاه :|