شروع شد...
سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۲ ق.ظ
آدم میره مهمونی در رفتارش و لباسش و ...تو اون مدت مهمونی سعی میکنه و باید! شان صاحب خونه رو رعایت کنه...
یه چیز هایی تو کولم(دلم)هست که خجالت میکشم با اون ها پای سفرت بشینم اما ...
اما چه باک
میزبان ستار العیوب و غفارالذنوبیی هستی ...
ندیده میگیری...
دوست نداری هیچ کس به هیچ بهانه ای از سر سفرت بلند شه ...
خودت کمکم کن چیز هایی رو که دوست نداری دوست نداشته باشم...
میدونم دو ماه بهم فرصت دادی تا پاکیزه بیام به مهمونی ، پاکیزه از تمام تعلقات اما...چه کنم؟! نشد خدا جون ...
شرمندتم همین...
کاش حدالقل این یک ماه به ادا در آوردن هم که شده بتونم رعایت آداب مهمونی تو رو بکنم...
کاش بتونم بنده خوبی بودن رو تمرین کنم...
کاش بنده توشم
کاش بند ِ تو شم
۹۵/۰۳/۱۸