دو تا روحیه هست که باید با هم نسبت تعادلی داشته باشند. و هیچ کدوم نباید غلبه ی دائم داشته باشن . یکی اتصال تاریخی ، حس نوستالژی ، خاطره بازی و... است. و دیگری روحیه کار تازه کردن و در زمان حال زندگی کردن و به خاطر گذشته معادلات امروز رو بهم نزدن.
هر دو وجه های مهمی دارن اما مهمه که وجه های منفیشون رو بشناسیم و ازشون دوری کنیم .
مثلا اینکه کلا ایگنور کنیم همه چی گذشته رو خوب نیست و کسی که انگار حساب کتابی(رفاقتی مثلا) داشته رو اصلا آدم حساب نکنیم . چون الان باهاش حال نمیکنیم یا ... . حرف اینه که یه رفاقت حدالقی به حساب حق صحبت قدیم یه گوشه بذارید . یا تو امر اجتماعی و ... مثلا یه چیزی رو میخواید نقد و ارزشیابی کنید ریشه هاش رو هم نگاه کنین و ببینین در چه شرایطی تکوین یافته و مستقل از تاریخش بهش نگاه نکنین.
و از اون طرفم اینقدر خاطره باز نباشید که مقتضای حال و شرایط بیرونی رو اصلا نفهمین و به حساب قدیم برا امروز هم محاسبه کنین .و از بقیه هم اینطور توقعی داشته باشین و کلا زمان رو داخل حساب نکنید. و یا هیچ امر نویی در اجتماع و اندیشه براتون متصور نباشه و ...
این دو روحیه از اون دوگانه های دیالکتیکیه . دو قطب متضاد که مدام باید در رفت و برگشت عملی باشید بینشون و هر لحظه برا هر کاری یه حد تعادلی مناسب برا خودتون بینشون پیدا کنین.