از :مسافر
به :مسافر
داشتم به عادت مالوف غرغر هایی بر سر مناسک اعتباری و شادی های زوری می زدم گفتم این سال نویی برایت بنویسم اصلا یک دور زمین چرخید و ما هم باهاش که چه؟به قول شمس تو چه شدی؟ یا : ایام شمایید ... اما بالاخره هنر این است که آدمی زاد از عادت مالوف بِکَنَد . و اندیشمند آن است که اندکی عمیق تر نگاه کند و زاویه های مختلف ممکن را در نظر آورد .هر کارش هم بکنیم عید و سال جدید به نوعی سررسید است . آن هم نه سررسید مالی یا تقویمی ِیک روز دو روز سررسید یک سال از "عمر آدمی" ؛از غیر اعتباری ترین و اصیل ترین چیزهای عالم انسانی !
در این روز هایی که در خاکستریِ همگن ِ بی پنجره میگذرند و مجال نمیدهند سررسیدشان کنیم و ببینیم چند چندیم، این موقعیت ها برای سررسید کردن و حساب کتاب کردن هر چند این موقعیت ها بیرونی و زورکی باشند و کلی حاشیه الکی پلکی هم داشته باشند باز هم غنیمت اند.و هر چه بیشتر بیش باد !
مثلا خودم اومدم ببینم اوضاع پارسال چی بوده،که اینقدر مایل استون و میخ هایی که تو زمان کوبیدم کم شده و اینقدر روز ها یکنواخت برام گذشته که داشتم کار ها و دست آورد های تابستون96 (مثلا دیدار با یکی دوتا فیلسوف گوگولی مگولی ) رو تو لیست امسال لیست میکردم . راستش آخرین و پر رنگ ترین مایل استونم هنوز فوت عموی مادرم در اسفند پارساله نه این که خیلی بی تاب و غمگین برا مرگش بوده باشم نه! خودِ اولین مواجه ی نزدیک دوران بزرگسالیم با مرگ و رفتن مراسم و ... تاثیر پررنگی برام گذاشت بعد از اونم اتفاقاتی بوده اما هنوز این پررنگ ترینه .یه تلنگره درباره تمام شدن زمانی که میدونیم تموم میشه اما حواسمون نیست و در ناخودآگاه همه زمانشون رو تموم نشدنی میدونن مگر خودآگاهی بالایی داشته باشند. بگذریم...
دل به دریا زدنی هم هست که 2-3 دقیقه ای هست که شاید درخشان ترین لحظات 97 ام باشد ... و البته هنوز برای قضاوت زود است ... بگذریم وقتی خوداگاهم رو مجبور کردم سال گذشته که به شدت همگن به نطر میرسید را خوب بکاود تا تکه هایی ازش جدا شود چیز های مهمی هم پیدا کردم : مثلا :اولین حضور در دیار محبوب در لا ب لای محبینش ،دعوا کردن های پر از سازندگی بر سر کاری که خروجی چشمگیری داشت الحمدولله،راه اندازی یه سری کار ریز میزه و ...
بگذریم .
نمیدانم چیزای برایت داشت خواندن این اباطیل یا نه اما به هر حال نوشتم و تو هم گویا خواندی شاید اصلا همین مهم باشد.
پ.ن: می شد درباره ی رسم هایی که از یک محتوای غنی و لازمان بر اومدن اما در قالب های زمان دار و تاریخ مصرف گذشته ماندن و حتی دارند عکس اون محتوی اولیه و در جهت تخریبش عمل میکنند ،صحبت کرد اما ترجیح دادم سختش نکنیم ... این ها بماند.
پ.ن2: بابت تشتت ببخشید ...دم سال نو بود و تا دلت بخواهد حواسِ ِپرت...