مهناز به حامد گفت : "می فهمی داری چی میگی ؟ خودت حالیت هست چی داری میگی ؟" مهناز گفت :" از تو ناراحت نیستم .از خودم از حماقت خودم ناراحت ام . حامد تو واقعا من رو این قدر احمق میدونی؟ یعنی باید باور کنم که تو تنها به این دلیل که کسی با من شباهت داره ، عاشقش شده ای؟تو عاشق " شبیه من" شده ای ؟ واقعا که مسخرست. پس من چی؟ تو به خاطر من ، محض خاطر عشق به من از عشق به من عبور می کنی و عاشق کسی میشی که همه ی دلیل و حجت تو برای عاشق شدنت به اون من هستم؟"
#مصطفى_مستور
کتاب ِ #استخوان_خوک_و_دست_هاى_جذامى
...#بماندپ.ن:چه قدر به این کار مسخره عادت کردیم…
#جهل_مرکب
ادامه دارد ... ان شا الله