معامله با خدا...
روزی در جمع یاران به بهشتی گفتم این تهمتهای تلخ آزارت نمی دهد؟. نگاهم کرد و گفت: این آسیاب به نوبت است ،نوبت تو هم خواهد رسید. چقدر این روزها بی شما سخت می گذرد دوستان. من تا نیمه راه آمده ام ،مشیّت این بود که بمانم تا نوبت به من برسد. تا در سنگ زیر و بالای آسیاب، صدای شکستن های خود را بشنوم و بچشم.
از وبلاگ مستان رسوا
پ.ن1:
واعظ طبسی
واعظ طبسی
موسوی اردبیلی
هاشمی رفسنجانی
...
میترسم از این شهر بی چراغ
پ.ن2:مومن سیاست مدار و باهوشی بود خدایش رحمت کند
پ.ن.3:
...فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآید. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سال های اخیر با شدت و جدیت در پی بهره برداری از این تفاوت های نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد...
بخشی از پیام آیت الله خامنه ای به مناسبت درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی
پ.ن.4: بودن هاشمی رحمت بود ...تک صدایی خطرناکه برای جامعه ...نطرات مخالفی که از یک تریبون قوی و با اصالت که نشه بهش انگ زد (گرچه زدند) اعلام میشه میتونه فضای سیاسی جامعه و ذهن مردم رو نسبت به اتفاقات باز تر کنه...و در نهایت منجر به تصمیم گیری بهتر حاکمیت میشه