I've been alone with you inside my mind
And in my dreams I've kissed your lips a thousand times
I sometimes see you pass outside my door
Hello, is it me you're looking for?
I can see it in your eyes
I can see it in your smile
You're all I've ever wanted
And my arms are open wide
'Cause you know just what to say
And you know just what to do
And I want to tell you so much
I love you
I long to see the sunlight in your hair
And tell you time and time again how much I care
Sometimes I feel my heart will overflow
Hello, I've just got to let you know
'Cause I wonder where you are
And I wonder what you do
Are you somewhere feeling lonely?
Or is someone loving you?
Tell me how to win your heart
For I haven't got a clue
But let me start by saying
I love you
Hello, is it me you're looking for?
'Cause I wonder where you are
And I wonder what you do
Are you somewhere feeling lonely?
Or is someone loving you?
Tell me how to win your heart
For I haven't got a clue
But let me start by saying
I love you
پ.ن :اگه این شاهکار ها جریان اصلی موزیک ِاون ور باشه که وای بر ما با این ترانه های مبتذل و بی مایه و وزن های ضعیفم جریان اصلیمون! بعد بیاید بگید عه خب عامه پسند باید مبتذل بشه و بشه بانی و فیلان بند و بهمان بند وکوفت و درد .😒
راننده میگه بارون بند اومد .میگم اوهوم .باز میگه فقط دو روز آفتاب ه فردا و پس فردا باز بارون میگیره ...من یاد آب و هوای همیشه ابری اسکاتلند میفتم . گیرم قبول شدم. گیرم تونستم گرنت جور کنم. گیرم داییم اونجا برا خونه و اینا بهم کمک کرد.واقعا میتونم روزهای همیشه ابری رو تحمل کنم؟از ترس این که داییم بگه عجب آدم سطحی ایه این و کلا ازم نا امید بشه و اینا تاحالا ازش نپرسیدم 30 ساله چجوری اون روز های همیشه ابری رو تحمل کرده ؟
شاید مسخره باشه ولی شاید از مهم ترین دلایلی که برای رفتن خودمو به در و دیوار نمیزنم آب و هواست! دلیلم اینه که جاهای آفتابی و گرمی که شرایط زندگی بهتر از ایران باشه خیلی نیست! قبول کنین آفتاب خیلی مهمه!واقعا فاز اونایی که میرم کانادا تو اون یخبندون رو نمیفهمم. واقعا چجوری اون سرمای منفی 30 40 رو تحمل میکنین؟ روزای ابری مدام رو چی؟ والا!
الحمدولله
حصر داره در لفظش .
یعنی فقط اون شایستگی دمت گرم رو داره . چرا؟ چون همه ی خوبی ها از اونه.
یعنی اون لحظه ای که از فلان چیز خوشت اومد رو یادته؟ با فلانی گپ زدی ؟ اونجام خوشی و خوبی اون لحظه نه از تو بود نه از اونا، از خدا بود .خدا اونو قرار دادش. همه ی همه ی خوشی های عالم ... حالا این وسط یک اتفاقی که فک میکنی و احتمال میدی خوشی برات بیاره داره بازی در میاره و نمیفته ....حالا از قضا مهمم شده باشه برات... خب عزیز دل (یا دلِ عزیز 😅) بفهم اون اتفاق هم خوشی ای که بخواد بهت بده ؛از خودش نیست ،دست خودش نیست، دست تو ام . نیست دست خداست ...
اگر بخواد اگرم اینجوری نش. خدایی ننکرده جای دیگه خوشی رو قرار میده ... خدا که مثل تو که در تنگنا نیست نعوذبالله... چیزی که زیاده وسیله و اسباب... چمدونم...
#بگذریم .
برعکس غربی ها اینکه میدونم هستی مملو از رازه بهم آرامش میده. فکر کردن به امر نامتعین چیزی که نمیشه اندازش گرفت و ریختش تو قالب آرومم میکنه . فک کنم اگه همین از روحیه شرقی بهم به ارث رسیده باشه کافیه ... انگار راز ها ناموسِ جهان باشند... و جهان در برابر هرجایی شدن و دانستنی شدن اون ها غیرت بخرج بده !
مثلا ارسطو تا قبل نوشتن متافیزیک هر چی خواست( مثلا منطق بنا کرد و ...) جهان باهاش راه اومد و حرف هاش و طبقه بندی هاش هنوز بعد 3000 سال ارزش دارن اما وقتی به وجود رسید و خواست اونم بندازه تو قفس طبقه بندی کل نظام اندیشه ایش رو قابل واژگونی ساخت و چیز هایی گفت که در محفل های جدی فلسفه دیگه محلی از صحت براشون متصور نیست و از اون طرف با اون متافیزیک ش و ذات گراییش که به خیال خودش وجود رو در قفس دانش خودش انداخته بود سال های طولانی مسیر حرکت تمدن غرب رو کند کرد ...