جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان

خیس نشوید!

جوب در آسمان ...پس چه خیال کردی ؟! به خیالت مینویسم آسمان در چشم های تو ...آه مامانم اینا! از این عاشقانه های شیت شده!
یا حتی نه"آسمان در جوب " آخر وقتی به آن خوبی میشود آسمان را دید چه کاری است که به جوب نگاهی کنی برای دیدنش
اما گاهی باید جوب را در آسمان دید گاهی...باید...

کانال این وبلاگ هم راه اندازی شده :
https://t.me/kennelatsky

آخرین مطالب
پیام های کوتاه
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
    دور
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آقا مجتبی تهرانی» ثبت شده است



 

خلاصه ی متنش رو زیر آوردم

سعی کردم نحوه بیانشون رو حقظ کنم

 

(در روایت است که)

قسم به عزت و جلال و ارتفاعم بر عرشم که من قطع میکنم امید هر امیدواری را که بر غیر من امید داشته باشد!

تو گرفتار شدی میری سراغ غیر من و به او امید می بیندی؟ و

همه این گره ها به دست من است

امید به غیر من میبندی؟

عوض اینکه بیای پیش من ...بگی گرفتارم ...پیش من بیایی ...ناله ات رو بیاری پیش من ،میری پیش یکی  دیگه ناله میکنی؟  و تمام کلید های درب های بسته شده دست من است 

این طور نیست که راهت ندم تو رو  ... درب من باز است به سوی هر کس که من را بخواند

تو کی رو سراغ داری واقعا بیاد سراغ من ،برای گرفتاری هاش من این رو امیدشو قطع کنم از خودم ...شده تا حالا؟  چه کسی بود که به من امید بست و رجائش به من بود و من امیدش رو قطع کرده باشم؟

من تمام امید های بندگانم رو که به من امید بستن رو پیش خودم حفظشون کردم بهش رسیدگی میکنم ... شما ها نمی پسندید که امید هاتون پیش من باشن و من بهشون برسم؟ و تمام آسمان ها... این ها را ...من پر کردم از موجوداتی که خسته نمیشن از تسبیح من و امر به این ها کردم به اینا گفتم درهایی که بین من و بنده هاست نبندین ها ...! درها همه باز ...شما به قول من اطمینون نمیکنید؟ آیا نمیدونید به این که اگر مشکلی برای کسی پیدا بشه از شما ها کسی غیر من نمیتونه مشکلشو حل بکنه که؟.... تا من اجازه ندم اذن ندم ها هیچ کس نمیتونه مشکلتو رو حل بکنه که !

 

چیه که من شما ها رو میبینم چرا سرگردونید؟ من خودم با اون جود و کرمم بدون اینکه در خواست کنی بهتون دادم ...حالا گرفتم فرض کن یه نعمت بهت دادم گرفتم ...چرا نمیای پیش من بگی خدا برگردون اینو  ؟ومیری سراغ غیر من میگی برگردون اینو؟! شماها نمی بینین که من عطا میکنم به شما قبل از این شما در خواست کنین  نعمت ها را من بدون درخواست بهتون میدم آیا این فکر درسته که تو ذهنت بیاد که بخواهی بهت ندم؟ تو به من میگی تو بخیلی؟ آره؟؟؟

مگه اصن جود و کرم  برا غیر من هست؟ آیا گذشت و رحمت این طور نیست که دست من است؟ آیا من نباید محل تمام امید ها باشم؟ 

(اینجا دیگه چی کار کنه خدا؟ تهدید میکه ...چی کار کنه دیگه!)

 

 آیا نمیترسند اینایی که که به غیر من میرم امید می بندن؟

اگر تمام موجودات آسمانی زمینی این ها بیان از من بخوان هرچیزی را ...بعدم بهمشون عطا کنم و اون چه را که به همه عطا کردم اینطور نیست که از ملک من کاسته شه ، تو منو نشناختی...

مگه میشه اون حکومت من... که من قیم او هستم چیزی کم بیاد اون هایی که من در  اختیار دارم...وای به اون کسایی که غافل از من هستند... از اون هایی که از رحمت من غافل اند

 

 

پ.ن: چند روزی بود از اول ماه مبارک میخواستم اینو براتون بذارم که خب قسمت امروز بود...

محمد
۰۴ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۲۲ موافقین ۷ مخالفین ۱ ۸ نظر